همه در پس یک نگا است گمشدن از خود یا که وداع با نیم نگاه گذشته می توان با خود وداع کرد یا که گم شد وای اگرروزی در خود گم شوی . .. می دونی که چی می گم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اینطور که بوش می آد خیلی از اونا که گفته بودن می آن نیومدن :| من که وجدانم راحت از اول گفتم شدیدن کا دارم امید وارم هر چند تا که بودین خوش گذشته باشه
من در خودم فرورفتم اما غرق نشدم من راههایی برای برگشتن به خودم رو باز گذاشتم
و اینکه همه ی دوستایی که گفتن اومدن و خیلی هم خوش گذشت
ببین بی خیال هر کی میشی بی خیال خودت نشو در ضمن درست ۱۰دقیقه طول کشید تا این وب باز شد ۵دقیقه هم طول کشید تا قسمت نظرات باز بشه من دیوونه شدم.چرا فقط مال تو اینجوری باز میشه.اشکال از سرور منه یا وبت هم چسبندگی داره؟؟؟؟؟
من اصلا نمیخوام بی خیاله خودم بشم من فقط دلم خواسته که یه کم از خودم فاصله بگیرم احتمالا این به خاطر چسبندگیهای وبلاگومنه
آخ آخ...پس درگوشی رو باید بگم: ...اولش که دلم براتون تنگ شده بود....بعدش...بعدش....اگه تونستی خودتو از خودت پنهان کنی جون من(فرداد)بهم بگو...خب؟... در ضمن درمورد اون جمعه هم بگو برام که چه حال و هوایی داشت...خیلی دوست دارم حستونو بدونم....ببخش که در گوشی طولانی شد...آخه چند روزی که نبودم رو باید جبران می کردم....به تو هم سلام منو برسون....اه...چرا ول نمیکنم ...انگار خیلی دردو دل دارم....انگارگوش مفت گیر آوردم
باشه فرداد جان بدونه قسم هم میگم بهت جمعه هم خوب بود و جای شما خالی . و بعدا در گوشی بهت میگم در موردش من از در گوشی حرف زدنت خوشم میاد اصصصصصصصلا خودتو معذب نکن
وای من انتظار داشتم بعده دیدار دیروز یکمی این اخلاق / من / ینی در واقع جناب خودت منظورمه عوض شه که مثه اینکه بدتر شده خیلی ببخشیندا یکی از اون بچه ها خود شوماییندا
اشکال نداره / نگید / منا تو ندونستن هاهمون غرق می شیم / کاش فقط خفه نشیم و تهش به مردن ختم بشه
خستت منتظر
اگه قرار بود بعد از دیدار نظرمون عوض بشه که اصلا قراری نمیذاشتیم
سلام عزیزم کلا من اونو اشتباه نوشته بودم هی دنبال این میگشتم که کجا و برای کدوم بلاگ بوده خوبی دوست جان بازم تشکر از بابت همه زحمتهایی که کشیدید به زودی زود یه قرار خوشگل دیگه بذارید تفریحی هم باشه که بهتر عیــــــــــــــــــــــــــــن این تورهای گردشی اونوقت وبگردیمون با گردشمون قاطی میشه!
از این اشتباهات پیش میاد حالا خوبه اینجا بود خوشحال شدیم دیدیمتون
راهی ساده در پیش نداری . فقط کافیست هر آنچه که امروز داری را بیاندازی دور و بروی . هر کجا رفتی فقط مواظب سایه ات باش تنها اوست که برای تو می ماند بی ریا و به تو کمک خواهد کرد این دچارگی را بکشی.
باز هم برای همه چیز ممنون رفیق
میدونم راهه سختیه /شاید هرگز به مقصدی که تو ذهن خودم ساختم نرسم. اما از سکون در خودم بهتره
با اجازه لینک شدین
خواهش میکنم .باعث افتخاره
می خواین همین طور پنهان بمونید
کسی نمی خواد چیزی بگه
این نامردی نیست ؟
کافه م رو می گم
بی خیال منتظر
از بچه ها بپرس
چه وحشتناک
اصلا این وحشتناک نیست
میترسم از خالی کردن تنها مامنم ...
این گرگها دنبال بره میگردن...
زیادی درگیر خود بودن هم خوب نیست
سلام...
حالا که من اومدم...تو می خوایی بری؟
در گوشی بگم یا نه...کدوم یکی از من و تو نوشتین؟
...
راستی از اون قرار دیدار چیزی نمی گین؟...چه خبر بود؟
سلام فرداد . خوبی؟
من از خودم میخوام دور شم نه از شما
قرار هم خوب بود
من
دچار خود درگریری شدی.....همه این روزا دچارش شدن....میدونی مد شده
نه نه اصلا من با خودم درگیر نیستم
من زیادی به خودم عادت کردم
خودتو باید پیدا کنی تا با خود وداع کنی!
دچار بودن بد نیست...البته تا یه اندازه !!!
زیادی خودم و یافتم پاستل
جرات میخواد این دور شدن ها!
این پست از کیه؟
خیلی به خودم نزدیک شدم حسین
و معذرت میخوام یادم رفت بنویسم از من
از خودت به کجا؟
به یه کم آنطرف تر از خودم
راستی یادم رفت بابت دیروز ازتون تشکر کنم مرسی خوش گذشت و جای همه ی اونهایی که نیومدن خالی بود
به ما هم
و خالی بود جای دوستان
همه در پس یک نگا است
گمشدن از خود
یا که وداع
با نیم نگاه گذشته می توان با خود وداع کرد یا که گم شد
وای اگرروزی در خود گم شوی . ..
می دونی که چی می گم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینطور که بوش می آد خیلی از اونا که گفته بودن می آن نیومدن :|
من که وجدانم راحت از اول گفتم شدیدن کا دارم
امید وارم هر چند تا که بودین خوش گذشته باشه
من در خودم فرورفتم اما غرق نشدم
من راههایی برای برگشتن به خودم رو باز گذاشتم
و اینکه همه ی دوستایی که گفتن اومدن و خیلی هم خوش گذشت
اگه جسارت رفتن رو داری خب برو اما میدونم زود دلت تنگ میشه واسه خودت . هیچ جا خونه خود آدم نمیشه . برمیگردی ...
آره حتما دارم ...
و حتما برمیگردم به خودم اما نمیدونم کی. شاید وقته پیری
کجا؟
من یه قوطی دارم ومیرم توش گم میشم
وجود من تو قوطی جا نمیشه
یه دنیا براش لازمه
veda kon :-)
یه به جهنمم پشتش میذاشتی سیاوش
با چشم بسته خودتو ببین.دیدی؟بازم دلت میاد با خودت وداع کنی؟
منصوره تو زندگیه من و از این رو به اون رو کردی
من و به غلط کردن انداختی
میخوام برگردم به خودم
دستت را توی جعبه ی آرزوهایت کن و خودت را بکش بیرون !
دچار نشدی هنوز ! فکر می کنی شدی !
همون دیگه
در جعبه ی آرزوهام و قفل کردم کلیدشم نمیدونم کجا گذاشتم
ببین بی خیال هر کی میشی بی خیال خودت نشو
در ضمن درست ۱۰دقیقه طول کشید تا این وب باز شد ۵دقیقه هم طول کشید تا قسمت نظرات باز بشه
من دیوونه شدم.چرا فقط مال تو اینجوری باز میشه.اشکال از سرور منه یا وبت هم چسبندگی داره؟؟؟؟؟
من اصلا نمیخوام بی خیاله خودم بشم
من فقط دلم خواسته که یه کم از خودم فاصله بگیرم
احتمالا این به خاطر چسبندگیهای وبلاگومنه
بعدشم من چرا تو لینکا نیستم؟
اوه اوه اوه
اصلا بهت نمیاد انقدر خشن باشی
.چشم همین الان اطاعته امر میشه
آخ آخ...پس درگوشی رو باید بگم:
...اولش که دلم براتون تنگ شده بود....بعدش...بعدش....اگه تونستی خودتو از خودت پنهان کنی جون من(فرداد)بهم بگو...خب؟...
در ضمن درمورد اون جمعه هم بگو برام که چه حال و هوایی داشت...خیلی دوست دارم حستونو بدونم....ببخش که در گوشی طولانی شد...آخه چند روزی که نبودم رو باید جبران می کردم....به تو هم سلام منو برسون....اه...چرا ول نمیکنم ...انگار خیلی دردو دل دارم....انگارگوش مفت گیر آوردم
باشه فرداد جان بدونه قسم هم میگم بهت
جمعه هم خوب بود و جای شما خالی . و بعدا در گوشی بهت میگم در موردش
من از در گوشی حرف زدنت خوشم میاد اصصصصصصصلا خودتو معذب نکن
وای من انتظار داشتم بعده دیدار دیروز یکمی این اخلاق / من / ینی در واقع جناب خودت منظورمه عوض شه که مثه اینکه بدتر شده
خیلی ببخشیندا یکی از اون بچه ها خود شوماییندا
اشکال نداره / نگید / منا تو ندونستن هاهمون غرق می شیم / کاش فقط خفه نشیم و تهش به مردن ختم بشه
خستت منتظر
اگه قرار بود بعد از دیدار نظرمون عوض بشه که اصلا قراری نمیذاشتیم
قربونت برم از الفاظ بد استفاده نکن
من دوست ندارم
اصلا بیا منو بزن
نه بابا الان میرم اصلاحش میکنم
دچار یعنی عاشق!
اشتباه نکن عزیز جان!
عاشق خودم ؟
نه در این حد...
کاش میشد آدم بعضی وقتا با خودش وداع کنه ..............
میشه ... ولی باید خیلی به خودت نزدیک بشی
همیشه باید از خودت کمی فاصله بگیری
تا "من" واقعیت رو بهتر درک کنی
موفق باشی در این وداع
فقط امیدوارم دلتنگ نشی
باید انقدر به خودت نزدیک شی که یهو دل خودتو بزنی
تنها در اینصورته که میتونی از خودت کمی دور شی
حس مازوخیستی غریبیه.../
ولی من این احساس و ندارم و خودم و آزار نخواهم داد
سلام عزیزم
کلا من اونو اشتباه نوشته بودم
هی دنبال این میگشتم که کجا و برای کدوم بلاگ بوده
خوبی دوست جان
بازم تشکر از بابت همه زحمتهایی که کشیدید
به زودی زود یه قرار خوشگل دیگه بذارید
تفریحی هم باشه که بهتر
عیــــــــــــــــــــــــــــن این تورهای گردشی
اونوقت وبگردیمون با گردشمون قاطی میشه!
از این اشتباهات پیش میاد حالا خوبه اینجا بود
خوشحال شدیم دیدیمتون
من حرفم پس گرفتم نمی خوام چیزی بدونم
ندونستن بهتر دونستنه
دونستن واسه آدم مسولیت میاره
ای بابا
منتظر شاکی نشو
ببین من اصلا حوصله ی تعریف کردنه این چیزارو ندارم
من به خودم آلوده شدهام. پادزهرم را نمییابم.
پادزهرم را نیافتم پس از خود گم میشوم
سلام من جان!
من هم اگه اسمم من باشه زیادی یه خودم دچار میشم/
حالا که ساسانی به چی دچاری پسر جان؟؟؟؟؟؟
سلام
ما هم دچاریم!!
خوب تو هم دور شو
به خود دچار شدن بهتر از به دیگران دچار شدنه.به خودت آویز باشی بهتره.
(برای تو):ببخش بابت آهنگ.هنوز دارم سعی میکنم پیداش کنم.سایت رو دارم.اما کمی زمان لازمه.چون آهنگای زیادی اونجاست.باید بگردم.
آره خوب ولی زیادیش هم دل آدم و میزنه
هرچه از من دور میشوم به من نزدیکترم...
هر چه از من دور میشوم به تو نزدیکتر میشوم
راهی ساده در پیش نداری . فقط کافیست هر آنچه که امروز داری را بیاندازی دور و بروی . هر کجا رفتی فقط مواظب سایه ات باش تنها اوست که برای تو می ماند بی ریا و به تو کمک خواهد کرد این دچارگی را بکشی.
باز هم برای همه چیز ممنون رفیق
میدونم راهه سختیه /شاید هرگز به مقصدی که تو ذهن خودم ساختم نرسم. اما از سکون در خودم بهتره
و ما هم از محبت و معرفت شما ممنونیم
می دونی چیکار کن؟ چند روز اصلا به خودت فکر نکن. انقدر خوبه. جواب می ده. یهو می بینی خودتو یادت برفته!
د همون دیگه نمیتونم
همچین تو خودم فر خوردم که نمیتونم از خودم بکشم بیرون
خیلی سخته اختر خیلی
اهنگتونو دانلود کردم بالاخره.
خوبه. برو خوب گوش کن
من امروز با خودم وداع کردم.
با یه کاغذ و یه خودکار مشکی و یه دست خودکار دست گرفته و حرفایی که منتظر بودن همه اینها با هم یکجا باشن تا بریزن بیرون
باید حس خوبی داشته باشی الان
اگر هنوز به خود شیفتگی نرسیدی فک نمیکنم مشکلی تو افکارت باشه
+امیدوارم میتینگ خوش گذشته باشه :)
من به خود شیفتگی رسیدم فرشته ...
برو ...
اگر دلت میگه برو باید بری !
اما من دلم برای خود ِ من تنگ میشه . خیلی /.
اوهوم دلم این و میخواد
ولی این کار شهامت میخواد و شاید من این شهامت رو نداشته باشم
بازم خوش بحال شما...
چون من فقط دنبال اینم که یه خلوتی برای خودم پیدا کنم ابدی...
حمالی واسه مردم آرامش و آسایش برام نذاشته
از این دچار زیادی خودتو رها کنی چی میشه مثلا؟
این زندگی کوفتی قشنگتر میشه؟ یا راحتتر؟
ما باید رنج بکشیم من جان حالا این وری یا اونوری
دچار یعنی عاشق ...
نه بابا پیمان جان
ما به خود دچار نیستیم و این حس و داریم!
ولی من این حس و دارم
من انقدر به خودم دجار شدم که فقط خودم و میبینم
دور شدن که کافی نیست
باید فرار کرد!
از خودم بیزار نشدم که بخوام فرار کنم
میخوام یه کم از این وابستگی بکاهم
(بکاهم و خوب اومدم)
بهتر است مدتی (او) شوی تا بدانی من بودن بهتر است!
نمیتونم او رو انتخاب کنم
نمیدونم کدوم او بشم
رفتنی باید بره / پس برو
خوش به حال اون افرادی که بالاخره به راز تو من تو اون کافه پی بردن
فدایی داری دو آتیشه
شوما در قبال مخاطبات مسولیت داری / در هر صورت شاکی شدن تو ضمییر ناخوداگاه افراده / نمیشه کاریش کرد
خستت منتظر
ای بابا منتظر جان من و تو رازی نداریم
دور شدن از خود کجا دورهم نشینی با دوستان کجا؟
گزارش محفل دوستانه چی شد؟
دور شدن از خود آنجا و دور هم نشینی اینجا
جای شما خالی بود
مگر می توان از خود پنهان شد...
او تو را می یابد و دوباره در جان تو رسوخ می کند...
رفتنت بیهوده است و وداعت بی دلیل، او تو را رها نمی کند...
و سلام
نمیخوام پنهان شم
من مراقب خودم هستم و البته که شاید بیهوده باشد این رفتن
سلام
گاهی باید بروی
گاهی باید از خودت فاصله بگیری
باید جدا بشی
تا به من واقعیت برسی
ولی مواظب باش
گم نشی
مرسی
این کامنت رو دوست داشتم
دقیقا کجاش ای بابا داشت؟
اونجاش...
هی می خوام در لفافه نظر بدم نمی تونم دیگه .. نمی تونم ((:
موکا جان تو بیا نظر بده در لفافه و بیرون لفافش فرقی نداره
. بگو پسر تو میتونی