یادمه یکی یه جایی نوشته بود: خدایا چرا شیطونو به خلوتمون راه دادی؟ من و تو با هم تنها بودیمو عاشق هم اما از وقتی شیطونو به خلوتمون راه دادی بینمونو به هم زده...
تصمیم خوبیه مطمئنم که به تفاهم میرسی ولی یه قول بده بهم اگه به تفاهم برسی منو هم بهش بسپار که هوای ما رو هم داشته باشه موفق باشی *************************************** وبلاگمو آپ کرده ام خوشحال میشم بازم مهمون کلبه ی کوچیکم باشی منتظرتم
اره فکر خوبیه منم همین کارو میکنم...
آره
ولش کن.../
ناامیدم کرده.../
من نشونه هایی از امید و دیدم
اگه نرسین جدا می شین از هم؟ واسه همیشه؟
نه ولی یه کم از دست هم دلخور میشیم
حواست را جمع کن! تازگی ها خدا سرش خوب با حساب شده است . . .
سر منم بی حساب نیست
از پس هم بر میایم
خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد . . . /
دلم میخواد خدارو بیارم تو اتاقم درم روش قفل کنم
عمرا بچه!
چرا اینطوری فکر میکنی؟؟؟؟؟
یک لقمه تفاهم...
.
چند تایی مانده...
هنوز کامل نخواندم ات...
نیاز به لقمه های بیشتری دارم
مرسی که هستی
در هر صورت برای به نتیجه رسیدن یکی باید یکم کوتاه بیاد
خدا مهربونتره حتما کوتاه میاد
راستی سپاس از دعوت آن روزت...تهران نبودم...که اگر بودم به پای استیاق بسیار..حتمن...!
در هر حال...پوزش میطلبم...!
خوشحال میشدیم میومدی
نوشته های من در مورد خدا رو بخون اگه دوس داشتی
حتما دوست دارم
میام میخونمت
مواظب باش گولت نزنه. یهو سر بلند کنی ببینی توی یه بیراه تنهات گذاشته .
تا الان تنها بودم
اگه باز تنهام بذاره راه رو یاد گرفتم
بزن تو سرش .
اگه کار به کتک کاری کشید
من که از روز اول شما رو به توحید و خداپرستی دعوت کردم . . . نکردم؟
قصدم از این کار خدا پرستی نیست فرخ خان
ولی شما کلا ملرو به خیلی چیزا غیر مستقیم دعوت کردی
خوش بگذره رفیق
قطعا پیاده روی با خدایم لذت بخش خواهد بود
راستی...سپاس از این همه مهربانی ات...!
سبز باشی...!
مرسی بهداد عزیز
پس از این به بعد من رو میپیچونی بعداز ظهرا با خدا میری پیاده روی...
راستی باهاش کافه هم میری...؟
یه موقع هایی هم میشه که خدا رو میپیچونم با تو میرم کافه .
کافه رفتنام فقط با تو
اگر گفتند نامت چیست در غوغای من ربّک
بگو من هم ملک بودم، پریدن شد فراموشم
مرسی مجتبی
من نمیخوام پریدن رو فراموش کنم
میدونی ٫
خیلی وقته که یک موجود خیالی لعنتی رو ٫ از ذهنم پاک کردم...
الان راحتم!
ولی من تازه میخوام این موجود شاید خیالی رو بیارم تو ذهنم بلکه راحت شم
yes u can!
yes i can!
هر جا که به تفاهم رسیدین همون جا با خدا بمون!
چون این بیشتر از چند ثانیه موندگار نیست
.
.
.
منظورتو خیلی نگرفتم اما خوب قطعا جایی میمونم که خدا با من تفاهم داشته باشه
تفاهم زیادی هم خوب نیست،بعدش واسه هم کسل کننده و تکراری می شین!
نه من اینطور فکر نمیکنم
ما با آدما به تفاهممیرسیم بئون اینکه واسه هم خسته کننده بشیم اونوقت چطور ممکنه خدا ومن واسه هم تکراری بشیم
:))
موفقیت تضمینی ست!!
میدونم
و خدا تفاهم را آفرید تا انسان ها دیکتاتوری خویش را در پس آن پنهان کنند و بگویند . . . تفاهمی نداشتیم . . . .
عجب سیاستی در پشت اآفرینش تفاهم وجود دارد
قدم نمی شود زد
سجده کن تا به تفاهم برسی با او . . .
لازم باشه سجده هم میکنم
باعث جنگ شد
هنوز نه ...
سفارش ما رو هم کـــن . زیاد حال نداریم ...
من نمیتونم
ممکنه واسه خودمم کم بیارم
شاید فقط شاید..
از کامنته شاید خوشم نمیاد زیاد
یادمه یکی یه جایی نوشته بود:
خدایا چرا شیطونو به خلوتمون راه دادی؟
من و تو با هم تنها بودیمو عاشق هم
اما از وقتی شیطونو به خلوتمون راه دادی بینمونو به هم زده...
اگه شیطون نبود که زندگیمون بدون لذت بود
خوش بگذره!
باشه
مگر به تو نگفته اند: تلاش بیهوده ممنوع...
نه. کی باید می گفت ؟
می رسید
مرسی از حضورت
میشه من هم بیام ؟!
قرارمون تو ذهن منه . آیا میتونی واردش بشی ؟
معامله ی یک طرفه که نتیجه ای جز باخت نداره
پس نمیشه روش حسابی باز کرد..
من میبازم یا خدا ؟
تلاشم رو میکنم
تصمیم خوبیه
مطمئنم که به تفاهم میرسی
ولی یه قول بده بهم
اگه به تفاهم برسی منو هم بهش بسپار که هوای ما رو هم داشته باشه
موفق باشی
***************************************
وبلاگمو آپ کرده ام
خوشحال میشم بازم مهمون کلبه ی کوچیکم باشی
منتظرتم
میام میخونمت
مرسی
من خودم را مدت هاست در کوچه علی چپ گم کرده ام...
نمی دانم فرصت مذاکره و تفاهم خواهم داشت یا نه...
اتفاقا بعد از این کوچه علی چپ خوب میتونی این کار رو انجام بدی
من هم مدتی بود در کوچه علی چپ به سر می بردم
بهش اطمینان نکن...
اونم به من هیچ اطمینانی نداره
ممنون که سر زدی
خواهش
اگر خدای تو همون خدایی باشه که من می شناسم حتما می رسین
پس معلومه تو رسیدی
به تفاهم که هیچ، به خیلی چیزای دیگه هم میرسین"
به چیزای بد نرسیم !!!!!
منفی فکر نکن همش!
من همیشه منفی فکر نمیکم
پس بی خیالش شو...
الان زوده
یالاخره وقتش میرسه...
خیلی زود
کاش بمونه این اعتقاد ...یا شاید میموند...که بشه گاهی مذاکره ای هم باشه.....شاید میشد که برسیم..
جواب پاسخ قبلی شما هم...پس هر دو...رخصت دهید لینک میکنم راحت بخوانمت...
دل من هم میخواهد بماند این اعتقاد
مرسی از حضورت
بی فایده ست
خدای این سرزمین
هرگز کوتاه نمیاد !
وقت تلف نکن !!!
اون کوتاه نیاد من کوتاه میام
شاید.....
میشه معنیه این شاید رو بگید؟؟
اگه نرسی چی میشه اون وقت؟؟؟؟
میرسیم رفیق
اگه نرسیدی چی...
به زور میرسونیم همدیگرو
دیدیش گله گی ما رو هم بهش بکن !البته اگه سر کار نذاره !البته اگه باشه تا بیاد
من این مسئولیت رو قبول نمیکنم
لطفا یه جایی در اطراف ذهنه خودتون باهاش قرار بذارید و گلگی کنید
حتما به تفاهم می رسید.[لبخند]
این لبخند بود یا نیشخند؟///؟؟؟