چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

من یک بار یک بیشعور رو دیدم که به یک فاصله ترسیده پِخ کرده بود

همیشه فاصله ها خودشان، خودشان را فریاد میزنند لازم نیست تو چیزی بگویی.

اما من یک بار فاصله ای را دیدم که خودش را سکوت کرده بود.

اون فاصله ترسیده بود.

باز هم لازم نیست تو چیزی بگویی...


نوشته شده توسط تو

نظرات 8 + ارسال نظر
abil سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:39 ب.ظ http://entehavabooseha.blogsky.com/

در این کم بادی ما
خدا تلمبه هایت را افزون کناد

هومممم...؟

یه ضعیفه سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:52 ب.ظ

لازم نیست دیگه
پس سکوت

بله...

شهروم چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:06 ق.ظ http://shahroom.com

خوب بود ، مرسی

خواهش...

جیدن چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:17 ق.ظ http://jeedan.blogsky.com

فاصله ترسو ؟ نوبر است ، فاصله ها عوضی تر از آنند که بترسند .

نه واقعا عوضی نبود. واقعا ترسیده بود...

یه ضعیفه چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:26 ق.ظ http://zaiiife.blogsky.com/

لی لی لی لی لی لی لی
یوهووووووووووووو
تو جواب بله داد ..بزن دس قشنگه رو
هه هه هه
خواستم یه خورده شوخی کنم باهات
بوس :)

هه...

شاهین چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:35 ب.ظ http://ravani.blogsky.com

به نظرم فاصله‌ها فقط اولش داد میزنند ، بد از مدتی‌ ساکت میشوند چون آذین طرف آن طرف را نمی‌شه دید...دو طرف فاصله بد از مدتی‌ تصمیم میگیرند فراموش کنند هم را

نه این طوریا نیست...

هومن چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:07 ب.ظ http://thick-fog.blogsky.com/

نوشته ها بعضی اوقات قسمتی داره که بعضی قسمت های دیگش نمیخوره
نوشته های هممون از این قسمتا داره
واسه تو کمتر شده....
خوب شده

یه پیشنهاد هم میکنم اگه دوس داری یکم کمتر پست بده

ببخشید
امیدوارم ناراحت نشده باشی...

عذرخواهیت رو میپذیرم هومن...

کامنت نویسی های یک خنگ پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:38 ب.ظ

از چی ترسیده بود ؟ از این که دو طرف زیر قدمهاشون تشیییع اش کنند ؟
یا شاید از این که همیشه یه فاصله ی مزخرف باقی بمونه!...هااا ...و تو دلت برای فاصله هه سوخته بود ؟!.

امروز شنیدم فاصله ای ترسیده .
فاصله ای که همیشه
زبانش را
بین من و تو
دو متر ونیم دراز کرده بود .

نه.
نه.
نه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد