زیستن درون راز٬زیستن درون نوعی هستی برین است.هستی ای که از درون ذات متناقض نمای خویش در پی یافتن ردپای خطوط کلی وحدت بخشی است که در سرتاسر زندگی٬از لحظه ی شروع از گذرگاه های چند پاره ای عبور کرده و اکنون با پیگیری آثار آن در جست جوی تمامیت فرایندی است که سر انجام وحدت و یگانگی اش را آشکار می سازد و این آشکار شدگی فرا رفتن از نمود و پیوستن به راز و از این رو هستی برین است. واقعیت٬واقعی نیست و تنها از این رهگذر است که ایده الیسم آلمانی در نقطه ی اوج خودش یعنی هگل قادر به مفهوم سازی درباره ی تاریخ٬و تاریخ تکامل ایده که در رازورزی نامتعارفی پیچیده شده٬می باشد.زمان٬مکان خود تحقق بخشی ایده است که در هر مرحله از آشکار شدگی اش به دلیل کاهش گسست تاریخی خود و همسان سازی با خود مخفی تر میگردد...و من این انطباق را صورت بندی مفهومی از قدرت می نامم...قدرتی که فریب را به تسخیر خویش در می آورد٬قدرتی که از پس یگانگی٬در هر چه بیشتر آشکار بودگی اش٬هر چه بیشتر پنهان می گردد.قدرتی که اعلام میدارد:انسان درون راز نهایت نهفته ایست بی نهایت...
پرده ها خیلی وقته دریده و زده شده اند!
از همان اسپرمی که که هنوز نطفه نبودیم.
نیستی؟!!
چرا؟!!
این خیلی کلیه...
موافقم
باش تا صبح دولتت بدمد...
زیستن درون راز٬زیستن درون نوعی هستی برین است.هستی ای که از درون ذات متناقض نمای خویش در پی یافتن ردپای خطوط کلی وحدت بخشی است که در سرتاسر زندگی٬از لحظه ی شروع از گذرگاه های چند پاره ای عبور کرده و اکنون با پیگیری آثار آن در جست جوی تمامیت فرایندی است که سر انجام وحدت و یگانگی اش را آشکار می سازد و این آشکار شدگی فرا رفتن از نمود و پیوستن به راز و از این رو هستی برین است.
واقعیت٬واقعی نیست و تنها از این رهگذر است که ایده الیسم آلمانی در نقطه ی اوج خودش یعنی هگل قادر به مفهوم سازی درباره ی تاریخ٬و تاریخ تکامل ایده که در رازورزی نامتعارفی پیچیده شده٬می باشد.زمان٬مکان خود تحقق بخشی ایده است که در هر مرحله از آشکار شدگی اش به دلیل کاهش گسست تاریخی خود و همسان سازی با خود مخفی تر میگردد...و من این انطباق را صورت بندی مفهومی از قدرت می نامم...قدرتی که فریب را به تسخیر خویش در می آورد٬قدرتی که از پس یگانگی٬در هر چه بیشتر آشکار بودگی اش٬هر چه بیشتر پنهان می گردد.قدرتی که اعلام میدارد:انسان درون راز نهایت نهفته ایست بی نهایت...
چقدر دلم برا اینجا و واسه همه تنگ شده بود!
دیگه همه ای نمونده سحر...
کلا پرده شوخی بردار نیست
اوهوم...
هست اندر پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده در افتد نه تو مانی و نه من....
آره دقیقاً...
واقعا راس میگی!
دیگه همه ای نمونده!:(
هومممم...