«همچو شاهین بر ستیغ قله ها پر می زدی٬مسخ موشی گشتی و از قله پایین آمدی»
رفتن به سوی آن چه که باید باشد٬بازگشت به سمت آن چه بوده است می باشد...«روح»!این چنین قهرمان گشتن و تراژدی آغاز می شود.با یک شخصیت٬بدون حادثه٬بدون ماجرا.تراژدی روایت قهرمانی های روح است و آن کس را که توان رسیدن به روح نیست٬دلتنگی بایدش.روح و جهان آن گونه که من می فهمم مفاهیمی بلا واسطه اند.عظیم ترین پیوند!جهانی که در غیبت روح حال٬این چنین پژمرده یا آن طور که شما می پسندید«دلتنگ».برای آنان که خواستار روح-جهان-شدن اند مبارزه ایست بی پایان با همه ی دلتنگی ها.آن جا که عرصه ایست فراخ برای پر گشودن روح٬هیچ وجود ندارد٬جولانگاه روح تنها در آغاز است٬آغازی به سمت پایانی در آغاز...
میترسم بر صفر نفر دیگه تقسیم کنم و بینهایت شه
به خاطر همین میگم با یک تقسیم کن...
باکی؟
با چی؟
اول و آخرش مال خودمونه.....
با یکی باید تقسیم کرد وقتی با یک تقسیم کنی اول و آخرش مال خودته...
«همچو شاهین بر ستیغ قله ها پر می زدی٬مسخ موشی گشتی و از قله پایین آمدی»
رفتن به سوی آن چه که باید باشد٬بازگشت به سمت آن چه بوده است می باشد...«روح»!این چنین قهرمان گشتن و تراژدی آغاز می شود.با یک شخصیت٬بدون حادثه٬بدون ماجرا.تراژدی روایت قهرمانی های روح است و آن کس را که توان رسیدن به روح نیست٬دلتنگی بایدش.روح و جهان آن گونه که من می فهمم مفاهیمی بلا واسطه اند.عظیم ترین پیوند!جهانی که در غیبت روح حال٬این چنین پژمرده یا آن طور که شما می پسندید«دلتنگ».برای آنان که خواستار روح-جهان-شدن اند مبارزه ایست بی پایان با همه ی دلتنگی ها.آن جا که عرصه ایست فراخ برای پر گشودن روح٬هیچ وجود ندارد٬جولانگاه روح تنها در آغاز است٬آغازی به سمت پایانی در آغاز...
فقط گاهی!
اوهوم...
آره اون گاهی خیلی مهمه ، بعضی اوقات اگه تقسیم کنی خیلی گه میشه همه چیز !
شایدم بدتر از گه...
مگر مقسم تو باشی...
دوباره با اون لحن خنده دارا واسم کامنت گذاشتیا...
دنبال یه جا یگشت بگم چقد دلم برات تنگ شده بود!
از اون بالا تا اینجا اومدم
جاش اینجا بود
خوبه...