شب پره
سهشنبه 3 مردادماه سال 1391 ساعت 10:32 ق.ظ
«لحظه ی دیدار»را از حیث آنتولوژیکی چگونه می توان ویژگی نمایی نمود؟آیا در «لحظه ی دیدار»چیزی به مثابه چشم-دید نمایان میگردد؟آیا در «لحظه ی دیدار» به طور مثال کسانی که در فراق از هم زیسته اند رو در رو می گردند؟و به طور کلی چیست آن چه ما «لحظه ی دیدار» می نامیمش؟ «در لحظه ی دیدار هیچ چیز نمی تواند پیش آید(رخ دهد)٬بلکه این لحظه به مثابه حال-حاضر خودینه به دازاینdaseinمجال میدهد تا چیزی که به مثابه دردستی یا فرادستی می تواند در«زمانی»باشد یرای نخستین بار تلاقی شود».«لحظه ی دیدار» از طریق دلالت بر هیچ نوع ساخت رمانتیکی خصلت نمایی نمی گردد.آن از هر نوع رمانتیسیسم مبتذلی مبرا است.«لحظه ی دیدار»لحظه ایست در آستانه نخستین شب «روحی» زندگی.لحظه ای که دازاین در اگزیستانسیال بنیادی خویش یعنی «پروا» (پیشاپیش-فراپیش-خود-هستن در هستن-در کنار-جهان)آن جایشda را می گشاید و در این گشایش بر مبنای فهمیدن(خوینه ترین-خود-هستن-توانستن)خودش یعنی امکان های اگزیستانسیالش را می اگزید.و از این جا می توان پلی به سوی بازگشت جاویدان بر کشید:بازگشت جاویدان به مثابه ی فهمیدن بر اساس پروا با اراده ی معطوف به قدرت در لحظه ی دیدار...
و بعدش هم هست
بله هست...
«لحظه ی دیدار»را از حیث آنتولوژیکی چگونه می توان ویژگی نمایی نمود؟آیا در «لحظه ی دیدار»چیزی به مثابه چشم-دید نمایان میگردد؟آیا در «لحظه ی دیدار» به طور مثال کسانی که در فراق از هم زیسته اند رو در رو می گردند؟و به طور کلی چیست آن چه ما «لحظه ی دیدار» می نامیمش؟
«در لحظه ی دیدار هیچ چیز نمی تواند پیش آید(رخ دهد)٬بلکه این لحظه به مثابه حال-حاضر خودینه به دازاینdaseinمجال میدهد تا چیزی که به مثابه دردستی یا فرادستی می تواند در«زمانی»باشد یرای نخستین بار تلاقی شود».«لحظه ی دیدار» از طریق دلالت بر هیچ نوع ساخت رمانتیکی خصلت نمایی نمی گردد.آن از هر نوع رمانتیسیسم مبتذلی مبرا است.«لحظه ی دیدار»لحظه ایست در آستانه نخستین شب «روحی» زندگی.لحظه ای که دازاین در اگزیستانسیال بنیادی خویش یعنی «پروا» (پیشاپیش-فراپیش-خود-هستن در هستن-در کنار-جهان)آن جایشda را می گشاید و در این گشایش بر مبنای فهمیدن(خوینه ترین-خود-هستن-توانستن)خودش یعنی امکان های اگزیستانسیالش را می اگزید.و از این جا می توان پلی به سوی بازگشت جاویدان بر کشید:بازگشت جاویدان به مثابه ی فهمیدن بر اساس پروا با اراده ی معطوف به قدرت در لحظه ی دیدار...
جملات قشنگی مینویسی. کوتاه، با معنی و تمام کننده..
موفق باشی دوست من
من دوست تو نیستما. حواستو جمع کن...