دانشمندان ثابت کرد ه اند که اگر نهالی را در گوشه ای از دنیا نابود کنی ، بر هوای کل زمین تاثیر میگذارد ... پس اگر تو هم روزی نباشی ، یک جایی از این هستی مکدر خواهد شد ... همه ی ما چنینیم! منتها بعضی از ما انسانها تاثیر بیشتری میگذاریم. تو تاثیرگذاری عزیزم! همانطور که نوشته هایت بر من و بقیه دوستان تاثیر مینهد.
میدونم فرخ. میدونم که از نبودن من خیلیها ناراحت میشن ولی منظور من این نیست منظور من همه آدمای دور و برم نیستن منظور من شاید فقط یک نفر باشه کسی که زندگیش به زندگی کردن من بند باشه نمیتونم بهت بفهمونم
اگه با نبودنت معشوقت خوشحال بشه چیکار میکنی؟ خوشحال میشی به خوشحال شدنش یا از ناراحتی دق میکنی؟ فکر میکنی تو عالم عشق چند مرده حلاجی؟
اوووووووووف چه سوال سختی احمد از اینکه اون خوشحال باشه ناراحت نمیشم ولی نه به هر دلیلی خوب دلم شاید یه کم از بی معرفتیش بشکنه البته یه کم نه خیلی. حرصم در میاد ازش . فکر نمیکنم تو این داستان خیلی موفق باشم چون من آدم عالم عشق نیستم
خوب من فکر می کنم این نظر شما بوده وگرنه قطعا و مطمئنا شما هم عزیز کسی هستید و نبودنتون آزار خواهد داد اون آدم رو... حالا یا می دونید و نمی خواهید قبول کنید یا نمی دونید و نمی خواهید هم که بدونید چون اگر می خواستید نسبت به اطرافیانتون بیشتر دقت می کردید
پس از امروز به اطرافم دقت میکنم و نتیجشو میگو مرسی
برادر گرامی ج من یا نمی دونم ، تو اصولا کسی حس نمی کند، حالا گرما یا سرما فرقی ندارد. آنها هم که حس می کنند، ماندگاری آن به اندازه دست زدن به یک تکه یخ و یا چیزی داغ است.که چند ثانیه ای بیشتر نمی ماند...
ابن اون کامنتی بود که به من چسبید دیگه داشتم از نوشتن این پستم پشیمون میشدم چون هیچ کس درک نکرد حرفمو راضی شدم مرسی که هستی
به یاد داشته باش : ۱ برای کشی بمیری که برایت تب کند ۲ خوبی که از حد گذشت نادان خیال بد کند ۳ حتی اگه به کسانی که ما رو دوست دارن هم بیش از حد خوبی و توجه کنی یه روز ترکت میکنن . . . عجب قواعد عجیب غریبی داریم ما
گرما ی هر کس گرم کننده ی خودشه... دنبال آتیش گرما بخش در درون خودت باش تا با رفتن کسی حس سرما نکنی... هیچ کس جاودانه نیس برای اینکه تا هستی گرم باشی باید متوسل به چیزی بشی که همیشه باهات هست! نمی دونم ...خدا یا خودآ یا هر چیزی که اسمشو میذاری .
خسته شدم از گرمای تو خودم فقط.... این فقط خودم یه ذره فشار آورده...
این جور وقتا همه چی خشک می شه
یه جوری زمستون می شه که کسی نمی فهمه چرا
نگران همه بودی اما
هیچ کس نگران تو نبود
یه وقتایی نامحسوس یه سوزی می زنه
آدما دیر قدر همو می دونن
شاید بعد از من خشک نشه
جوونه بزنه...سبز بشه
و یه سوزی از یه جایی بعد ها اونو خشک کنه
چرا باید جایی باشیم
که بود و نبودمون
هیچ فرقی نکنه ؟!
ببخشیدااا و لی چون خریم البته دور از جون شما
دانشمندان ثابت کرد ه اند که اگر نهالی را در گوشه ای از دنیا نابود کنی ، بر هوای کل زمین تاثیر میگذارد ... پس اگر تو هم روزی نباشی ، یک جایی از این هستی مکدر خواهد شد ... همه ی ما چنینیم!
منتها بعضی از ما انسانها تاثیر بیشتری میگذاریم. تو تاثیرگذاری عزیزم!
همانطور که نوشته هایت بر من و بقیه دوستان تاثیر مینهد.
میدونم فرخ. میدونم که از نبودن من خیلیها ناراحت میشن
ولی منظور من این نیست منظور من همه آدمای دور و برم نیستن منظور من شاید فقط یک نفر باشه کسی که زندگیش به زندگی کردن من بند باشه
نمیتونم بهت بفهمونم
باش برای خودت
برای من
تا الان همین بوده منصوره ولی دیگه بسه
خب سیستم گرمایش,سرمایش بدن اونا مشکل داره چون با نبود تو عصر یخبندان آغاز میشود...
چه خوب گفتی خوشمان آمد
خدا نکنه که گرم شوند از رفتنت!
آره خدا نکنه
اگهبا تبادل لینک موافقین بگین. ممنون
خوشحال میشیم بخونیمت
و با نبودنم شاید همه گرم شوند شاید
پس من بیا باهم بریم که نباشیم
بیا بریم که تو این وانفسا همه گرم شن هر وقت خواستی بری بگو که باهم بریم بدون من نری ها
فدایی داری مرد
خستت منتظر
راستی من لینکت گذاشتم تو نمی خوای منو لینک می ذاری پسر ؟؟؟
نه میخوام تنها باشم
دلم نمیخواد کسی منو همراهی کنه
شاید اصلا سرمایی حس نشود و گرم شوند از رفتنم
وای که چقدر غمگین و دلسرد کننده
کاش نبودنم احساس بشه
مخصوصا حالا که می خوام برم
دلمو لرزوندی
اوهم خیلی سرد
پس تو زمستون برو و بعد از رفتنت همه پنجره هارو باز بزار تا سرد شه همه جا
راستی کجا میخوای بری؟؟/
سرما حس میشه
مطمئن شد
اما بعد از رفتن....چه سود؟
در بودن من هم اگه قرار باشه سرد باشه که دیگه بودن من چه فایده داره
سودش در روح منه
خیلی غمگین نوشتی
نه این طوری که فکر می کنی نیست
شاید هم اینطوری نباشه ولی واسم مهمه که بعد از من چی میشه زندگیه بعضیا
شاید وقتی که هستی اونقدر گرم نیستی تا با رفتنت یه دفعه سرما تمام وجودشونو بگیره
آخ آخ زدی تو هدف الناز
آقا جون نمیتونم شایدم کسی لیاقت گرمای وجود منو نداشته
اااوووف چه تحویل گرفتم خودمو
حس خیلی بدیه
اوهوم
اگر سرمای رفتنت را حس نکردند گرم هم نمی شوند...
امیدوارم یخ بزنن
دستتو بذار رو دلتو پخش کن این حرف هارو...
بعضی چیزارو باید پخششون کنی تا زیاد به روت نیارن چقدر تلخند!
وای چه راهه خوبی پیشنهاد دادی
حتما این کار و انجام میدم
مرسی
اون می شه گرمای کاذب. دل آدم باید چشمه آب گرم باشه نه اینکه محتاج یکی دیگه باشه...
هان؟
اصلا دل من محلاته
وقتی هستی گرما هست. وقتی نیستی سرما.
الان تو یه کم گرمت نیست؟
مرسی دونژی
شاید داری توی آینه با خودت حرف می زنی من
مگه می شه ؟
هر کی بره جاش خالی می مونه
حتی دخو
به رسم رفاقت و مهر
نه دخو منظور من اون جا خالی بودن نیست
اه
بیخیال
به رسم حدیث فردایت
اگه با نبودنت معشوقت خوشحال بشه چیکار میکنی؟ خوشحال میشی به خوشحال شدنش یا از ناراحتی دق میکنی؟ فکر میکنی تو عالم عشق چند مرده حلاجی؟
اوووووووووف چه سوال سختی احمد
از اینکه اون خوشحال باشه ناراحت نمیشم ولی نه به هر دلیلی
خوب دلم شاید یه کم از بی معرفتیش بشکنه البته یه کم نه خیلی. حرصم در میاد ازش .
فکر نمیکنم تو این داستان خیلی موفق باشم چون من آدم عالم عشق نیستم
خوب من فکر می کنم این نظر شما بوده وگرنه قطعا و مطمئنا شما هم عزیز کسی هستید و نبودنتون آزار خواهد داد اون آدم رو... حالا یا می دونید و نمی خواهید قبول کنید یا نمی دونید و نمی خواهید هم که بدونید چون اگر می خواستید نسبت به اطرافیانتون بیشتر دقت می کردید
پس از امروز به اطرافم دقت میکنم و نتیجشو میگو
مرسی
برادر گرامی ج من یا نمی دونم ، تو
اصولا کسی حس نمی کند، حالا گرما یا سرما فرقی ندارد.
آنها هم که حس می کنند، ماندگاری آن به اندازه دست زدن به یک تکه یخ و یا چیزی داغ است.که چند ثانیه ای بیشتر نمی ماند...
ابن اون کامنتی بود که به من چسبید
دیگه داشتم از نوشتن این پستم پشیمون میشدم چون هیچ کس درک نکرد حرفمو
راضی شدم
مرسی که هستی
مرسی "تو" عزیز......بابت دلگرمی
....
هیچ کس از نبودن کسی گرم نمیشه
مخصوصا که تو رفته باشی.....
اینو وقعا می گم
چرا بابا الان انقدر بی معرفت زیاد شده که گاهی از گرمای زیاد آتیش میگیرن
البته منظور من به مرگ نبود منظورم رفتن از زندگیه کسی بود
تنم پس از یک عصر پنجشنبه یخ زد...
هنوز سردم است...
بسه دیگه
دیگه موقعشه که گرم شی آروم آروم
خیلی مخلصیم...
خواهش میکنم ...
سلام من عزیز
مرسی از لطفی که داری......آهنگ این وبلاگ متعلق به خودتونه
....
ببخش که مجبور شدم قسمت آخر کامنتتو ویرایش کنم......آخه خانواده از اونجا رد میشه
ای بابا میذاشتی یه کم چشم و گوششون باز میشد
راست می گی نبود ما تن کسیو نمیلرزونه
من هیچ وقت دروغ نمیگه
باشه تنها بر و
تنها باش
تنها بمون
فقط هر وقت عزم رفتن داشتی
به منم ندا بده که منم عزممو جزم کنم پسر
مرد باش و منو ..... نمی خوای بهم افتخار لینک بدی
خستت منتظر
به یاد داشته باش :
۱ برای کشی بمیری که برایت تب کند
۲ خوبی که از حد گذشت نادان خیال بد کند
۳ حتی اگه به کسانی که ما رو دوست دارن هم بیش از حد خوبی و توجه کنی یه روز ترکت میکنن
.
.
.
عجب قواعد عجیب غریبی داریم ما
من حتی برای کسی که برام تب کنه هم هرگز نمیمیرم
و واقعا عجیباً غریبا این قواعد
اگر من نبود جهان حتما چیزی کم داشت. و روزی که نباشم من را به دیگر هدیه خواهد داد.
دنیا که آره حتما بی من یه چیزی کم داره
ولی من نمیخوام به کسی هدیه داده بشم
شاید هم اصلن نفهمند آمدن و رفتنی هم بوده
.
زیبا بود ممنون و ممنون که به وبلاگم آمدی
مگه میشه کسی نفهمه ؟
میفهمن ولی به روی خودشون نمیارن
تن کسی سرد نمیشه مگر رسالتش رو تو این گیتی انجام داده باشه.وقتی رسالتتو انجام بدی دیگه چه فرقی داره تن کسی از رفتنت بلرزه یا نه؟!
نمیدونم رسالت من تو این گیتی چیه !!
یعنی رسالتم انجام نشده؟
خوب شدم،دیشب به خدا آروم بودم.خودمم باورم نمیشه انقدر اروم بوده باشم!کی باورش میشه؟ها
امیدوارم ولی گمان نمیکنم
وقتی هستی کسی حس نمی کنه این گرما و آرامش از وجود تو اما وقتی نباشی و حضورت کم رنگ بشه تازه یاد بودن ها و با تو بودن هاش می افته !
باور کن ...
خوب این چه فایده ای داره فرناز؟
چه دلنشین سخن از رفتن می گویی!
ولی به دل خودم نمیشینه
زیبا بود
ممنون
سخته!
سرما رو با تمام وجودم حس کردم و سختم بود!
.
.
.
پس تو سرما خورده ای!!!!
باید عکس رو میذاشتم تا عمقش معلوم بشه!
من خودم کلی گریه کردم
دیگه دل نداریم من
دلامون پیزوری شده دوست
به رسم رفاقت و مهر
چرا تو دلت بزرگتر از این حرفاس که به این زودی بخواد تموم شه
درود بر تو
به رسم رفاقت و مهر
اوهوم موافقم
درود بر تو
گرما ی هر کس گرم کننده ی خودشه... دنبال آتیش گرما بخش در درون خودت باش تا با رفتن کسی حس سرما نکنی... هیچ کس جاودانه نیس برای اینکه تا هستی گرم باشی باید متوسل به چیزی بشی که همیشه باهات هست! نمی دونم ...خدا یا خودآ یا هر چیزی که اسمشو میذاری .
خسته شدم از گرمای تو خودم فقط....
این فقط خودم یه ذره فشار آورده...
آخ که اینجور وقتا باید اون شال گردن سیاه پشمی رو بست/ پالتوی سیاه و پوشید/ و تو تهران سیاه پرسه زد تا این سینوزیت لعنتی لهش کنه/
همه پستهاتو کامنتات یه سرش تو تهرانه
اوهوم این پرسه زدن رو دوست دارم
ببینم بودنت من بعد رفتن...
اینطوری میشی من برم یعنی؟
و عشق ....
گاهی آنقدر عمیق می شود
که هیچ گاه سنگ هایی که می اندازند به انتهایش نمی رسد .....
.
.
.
خیلی دیر اومدم !!!!
ببخش .
عشقی که انقدر عمقش زیاد باشه دیوانگیه
خوش اومدی
من
داداش حبیب (دخو ) داره می ره
منتظر داره داغون میشه
مقاومت کن مرد
گرمای لبخندش راکه دیدم
سرمای تن رافراموش کردم
کاش فراموشم نکند....
شایداینجوری باشه
نه نه فراموشم کند ولی بهم نخندد حتی لبخند هم نزند
khosham omad
khoshhalam
سرد مثل تنهایی ته چاه
اون تو بود که ته چاه بود
سرمای اونجارو من تجربه نکردم
شعلهی عشق که در وجودت روشن شود
لاجرم همه گرمایت را حس میکنند.
واسه روشن کردنه شعله نیاز به یه سوختی هست
من اون سوخته رو کم دارم
نگو حتی این را به خودت...
خیال گرم میکند ادم را حتی به دروغ
تا حالا نگفته بودم
نوشتم
میام میخونمت