-
یه بارم دهنتونو ببندید
سهشنبه 28 اسفندماه سال 1397 13:43
تحمل داشته باشید صبور باشید اگه تذکر ندید نمیمیرید... نوشته شده توسط تو
-
من دررهمین لحظه با فهمیدن یه چیزایی از خودم شکست خوردم
جمعه 22 دیماه سال 1396 02:15
آدم نباید کاری کنه که از خودش شکست بخوره... حتی امکان داره سالها پیش یه کاری کردی ولی الان شکستشو خوردی خودت از خودت نوشته شده توسط تو
-
من میتونستم یه قاتل باشم
چهارشنبه 3 آبانماه سال 1396 15:31
من هیچ وقت نتونستم از کسی انتقام بگیرم و یک عالمه انتقام از بچگیم رو دلم مونده... نوشته شده توسط تو
-
من خودم باعث میشم
سهشنبه 2 خردادماه سال 1396 15:44
یکی بیاد روزی چند بار به من بگه: خفه شو و دهنت رو ببند نوشته شده توسط تو
-
/:
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1396 11:01
دیگه کار از نوشتن گذشته. همش میام تو وبلاگم هی مطلب جدید رو باز میکنم ولی نمیتونم بنویسم، فقط زل میزنم و فکر میکنم. اما خیلی حرفا هست، خیلی درکها هست. اما فقط هست. سعی میکنم بنویسم... نوشته شده توسط تو
-
یه روزی بر میخوریم به هم
چهارشنبه 18 اسفندماه سال 1395 11:49
صبر کن این دنیا هنوز ادامه داره... نوشته شده توسط تو
-
من تا اون روز صبر میکنم و فقط زل میزنم و آه میکشم
چهارشنبه 18 اسفندماه سال 1395 09:17
از صمیم قلبم آرزو میکنم و امیدوارم یه روزی خودشون توی موقعیتی که من رو قرار دادن قرار بگیرن. همه اونایی که باعثش شدن و حتی همه اونایی که باعثش نبودن ولی از این موقعیتی که من توش هستم خوشحالن.و حتی همه اونایی که خوشحالن ولی از خوشحالیشون بی خبرن،همشون!!! اونا باید بفهمن مچاله شدن یعنی چی و دقیقا باید مچاله بشن. باید یه...
-
سبک میشیم، خیلی سبک
یکشنبه 15 اسفندماه سال 1395 13:13
من مطمئنم مرگ آدم رو از هر چی وابستگی و دلبستگی رها میکنه... نوشته شده توسط تو
-
البته همه ممکنه که سُر بخوریم
یکشنبه 15 اسفندماه سال 1395 11:03
خودش فکر میکنه از بیرون داره به اونا نگاه میکنه و از فضای اونا خیلی فاصله داره، نمیفهمه که یکی کشیدتش بیرون. همون گُهی که بهش تاییدای بیخودی میده. کاش میفهمید داره سرُ میخورده تو کثافطی که هزار بار هشدارشو داده بودم بهش... نوشته شده توسط تو
-
got it
سهشنبه 10 اسفندماه سال 1395 16:04
take my hand... نوشته شده توسط تو
-
رنگش سبز لجنیه، مات و کدر
سهشنبه 5 بهمنماه سال 1395 15:46
وقتی عصبانیش میکنم، مثلا با یه حرف بی ربط؛ سرم داد نمیکشه، دعوا نمیکنه، قهر نمیکنه، بشقاب ها رو خورد نمیکنه، سیلی نمیزنه، بلکه فقط فاصله میگیره، دور میشه، خیلی دور و من توی هر ثانیه این دوری و فاصله هزار بار جون میدم... نوشته شده توسط تو
-
من احساس میکنم و اینو هنوز به فکر تبدیل نکردم
سهشنبه 14 دیماه سال 1395 11:20
من احساس میکنم هممون به اندازه کافی به درد نخوریم. اصلا چرا باید تلاش کنیم ثابت کنیم که ما خیلی به درد بخوریم یا حتی ثابت کنیم که حداقل یکم بدرد بخوریم؟ نوشته شده توسط تو
-
میشه پاتونو از روی خرخره من بردارید؟
دوشنبه 6 دیماه سال 1395 10:54
چرا انقدر حرص میزنن؟، آدما رو میگم؛ فقط کافیه ببینن تو دنبال یه چیزی هستی و میخوای یه چیزی رو بدست بیاری، اونوقته که خودشونو پاره میکنن که اول به تو برسن و بعد از روی تو رد بشن و از تو جلو بزنن. امروز خیلی کدر، چسبنده، سرد، سردرگم و تاریکه... نوشته شده توسط تو
-
باور کنید
دوشنبه 29 آذرماه سال 1395 11:11
بعضی آدما هم هستن خیلی چیزا رو میفهمن اما حوصله ندارن به روتون بیارن... نوشته شده توسط تو
-
خیلی دورترم
دوشنبه 29 آذرماه سال 1395 09:56
من اونجایی نیستم که همه فکر میکنن... نوشته شده توسط تو
-
واکسن میهمان
یکشنبه 28 آذرماه سال 1395 11:52
میگن واکسن مهمان واسه خود مهمان زیاد مفید نیست بیشترین نفع و خود میزبان میبره و اون به این شکل هستش که میزبان قبل از مهمونیای بزرگ یه دونه واکسن ضعیف مهمان و به بعضیها تزریق میکنن که دچار مهمانی های بزرگ نشن!!!!!!! و البته شاید با مخاطب خاص... نوشته شده توسط من
-
ولی از عقده ای بودنمون مطمئنم
پنجشنبه 18 شهریورماه سال 1395 00:00
دارم به این فکر میکنم که شاید آدما آنقدر که من فکر میکنم تنفرانگیز نیستن، شاید فقط خسته ان یا مستاصل یا بلاتکلیف... نوشته شده توسط تو
-
من دچار یک حس دوگانه شدم
یکشنبه 14 شهریورماه سال 1395 14:21
بعضی جاها هستن که آدما از خوشحالی تو ذوق میکنن. یعنی هیچ توقعی ندارن و هیچ چیزی ازت نمیخوان. فقط چون خوشحالی میخوان کنارت باشن. همین!!! صرفاً جهت خوشحالی، باهات هم صحبت میشن، هم پیک میشن، هم سفره میشن.و حتی براشون جالبه که تو قبول کنی برای چند لحظه باهاشون معاشرت کنی. خیلی جاها هم هستن که تو نمیتونی خوشحالی کنی. شاید...
-
اگه یه آدمی رو بعد از چند سال دیدی و فکر کردی تغییر کرده اشتباه کردی
دوشنبه 21 تیرماه سال 1395 09:23
آدما هیچ وقت تغییر نمیکنن، بلکه خسته و فرسوده میشن... نوشته شده توسط تو
-
فک کنید و بعد جواب سوالمو بدید
جمعه 11 تیرماه سال 1395 03:47
صداقت یک شهامت نا امیدانست؟ نوشته شده توسط تو
-
خوش به حالش که با نترسیدن شروع کرده
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1395 10:08
ما همیشه ترسیدیم چون چاره دیگه ای نداشتیم... نوشته شده توسط تو
-
مبهوتم و نیاز به همفکری دارم
شنبه 18 اردیبهشتماه سال 1395 15:56
من یه جاهایی کلاً نمیفهمممم... نوشته شده توسط تو
-
فک نکنید همیشه غرق خوشی میمونید
دوشنبه 16 فروردینماه سال 1395 11:00
اینو هیچ وقت یادتون نره: روزهای سخت برای همه هست... نوشته شده توسط تو
-
دلم میخواد سرش فریاد بزنم بگم ولم کن دلم میخواد غمگین باشم
یکشنبه 25 بهمنماه سال 1394 11:44
بعضی وقتام هست که فک میکنی چرا تو نه؟ وقتی زیاد به این فک میکنم سر دلم میسوزه... نوشته شده توسط تو
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 15 آذرماه سال 1394 12:20
میگفت مثل این میمونه که یه دره جلوته اگه جلوشو نگیری هی میری پایین تر... نوشته شده توسط تو
-
نمیدونم...
شنبه 23 آبانماه سال 1394 09:16
گاهی آدم احساس میکنه حقش نیست، یعنی انقدر خوب بوده که این حقش نباشه... نوشته شده توسط تو
-
آدم باید خودشو از درون قوی کنه
چهارشنبه 13 آبانماه سال 1394 09:38
خیلی جاها هم هست که آدما برای اینکه پیشرفت کنن تو رو افسرده میکنن، یا اینکه یه جاهایی تو اصلا مانع پیشرفت اونا نیستی حتی ربطیم به پیشرفتشون نداری ولی برای اینکه تو پیشرفتی نکنی بازم افسردت میکنن... نوشته شده توسط تو
-
ما هممون میتونیم جزو این آدما بشیم یا باشیم
دوشنبه 11 آبانماه سال 1394 10:23
بعضی وقتا آدما بعضی چیزا رو نمیفهمن و حتی سعی هم نمیکنن بفهمن این آدم رو فرو میبره توی خودش... نوشته شده توسط تو
-
تو حاضری برایم بمیری You would die for me
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1394 11:14
میدانم که کوشیدهای I know you tried To be who you couldn't be تا کسی باشی که نمیتوانی نوشته شده توسط تو
-
تو هیچی با کسی شریک نشید جز زندگیتون...
یکشنبه 4 مردادماه سال 1394 13:17
اون موقع که مجرد بودم هرگز فکر نمیکردم یه روز در زندگی مشترک از محل کارم مرخصی بگیرم که آناتما گوش بدم و کار خونه بکنم و همش خونمو بسابم و در همین حین ادر اندوه فرو برم... نوشته شده توسط تو