چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

دخل و خرج

هیچ وقت صد در صد خودم و خرج تو نکردم  

چون میدونستم تو تا صد بلد نیستی بشماری


نوشته شده توسط من

نظرات 66 + ارسال نظر
مست عزیز چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:31 ق.ظ http://dear-drunk.blogspot.com/

جدید !

عرض خوش آمد

مینایی از جنس مینا چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:40 ق.ظ http://enamel23.blogfa.com

آخی نازی...

خودت نازی ...

فرخ چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:19 ب.ظ http://chakhan.blogsky.com

خیلی خوشم اومد خیلی خیلی زیاد!!!

مرسی فرخ مرسی مرسی

absolution چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:28 ب.ظ http://www.absolution.blogsky.com

حتی صفر درصد هم خرجش نکن
بدان عقل ندارد محاسبه کند...

تا جایی باید خرج کرد که لذت دارد

ژانوس چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:48 ب.ظ http://mi-ni-mal-nevisy.blogsky.com/

تنزل درحدیک سنگ امری انسانیست.بنابراین برای یک انسان گاهی اتفاق می افتدکه درحدیک سنگ شدن تنزل کندامااین سنگ شدگی درهمه یکسان نیست گاهی انسانی سنگ میشودولی به سنگ حقیری تبدیل میشودکه با تیپای گودکان درکوچه میغلطدولی گاهی انسانهابه سنگ گرانبهائی تبدیل میشوندکه آن را چون نگین عزیزی برتاج شاهان مینشانند
بااحترام

این کامنت رو تو داره به شما جواب میده چون تو اومده توی وبلاگ شما نظر گذاشته:
گاهی هم در حد یک سنگ حقیری تنزل پیدا میکنم که با یک تیپای کودکان در کوچه میغلطد.....
شاید هم نگین عزیزی بر تاج شاهان باشم....شاید...

فرانک چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:08 ب.ظ http://www.atsehayeehsas.blogfa.com

بلدم بود نباس اینکارو میکردی ...

شایدم تو درست بگی

رضا چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:28 ب.ظ http://shabgardi.blogfa.com/

کار درستیه نباید خودمون تا آخر خرج دیگران کنیم یه چیزی هم برای خودمون نگه داریم

به نظرم بیشترشو باید واسه خودمون بذاریم

مهرنوش چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:29 ب.ظ http://kochneshin.blogsky.com

وقتی عاشق باشی فقط خرج می کنی و بس. چراکه عشق خودش آنقدر آدمو غنی میکنه که دیگه به فکر دخل نخواهی بود...
در ضمن عالی می نویسی

عشق واسه یه مدت کوتاهه یهو به خودت میای و میبینی تموم شدی و هیچی از عشق نمیبینی
ممنون

روسپی باکره چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:56 ب.ظ http://rospiyebakere.blogfa.com/

تکلیف او که خودشو صد در صد خرج کرد چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هان ؟؟؟

والا واسه ما که کسی این کارو نکرد ولی اگرم کسی خودشو خرج کنه حتما اینطوری دلش خواسته

. چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:14 ب.ظ http://3aban.blogsky.com

سلام.

میدونی ٫ همه چیز سر این چـِـرک کف دست است!

۱۰۰درصد موافقم

پ.نون چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:52 ب.ظ http://babune.blogsky.com

قیمت هر کسی به همینه.

بعضی ها هم که کلا قیمت ندارن

نیکو پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:23 ب.ظ http://boyekhobegandom79.blogsky.com

بابا بزن زنگو رفیق خفه کردیا

بابا شما شلوغی پیدا نمیشی

احمد جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:32 ق.ظ http://liberty01.blogsky.com

در نقش بابا بزرگ:
نوه‌های گلم!
بچه‌های عزیزم!
با هم مهربون باشید. زندگی سوختن و ساختنه. همین منو که می‌بینین از بس مٌردم پیر شدم.


در نقش خناس:
من شرط می‌بندم تا ۴۰ هم بلد نیست بشمره. آخر آخرش ده دوازده! خودتو علاف کی کردی؟ حیف تو نیست؟!


در نقش خودم:
قبلا گفتم!

در نقش احمد رو بیشتر ازهمه دوست دارم و وقتی پیر شی هم حتما پدر بزرگ مهربانی خواهی شد ولی خناس رو دوسش ندارم تند خو و تند مزاج و یه کم رک بود

شازده کوچولو جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:41 ب.ظ http://lepetitprince.blogsky.com

عجب چیزی گفتی ها!‌ ایول. اگه زودتر این پست و گذاشته بودی شاید به حال ما هم کمکی میکردی

خوب از الان به بعد این و آویزه گوشت کن

دلارام شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:53 ب.ظ http://delaram360.blogsky.com

آفرین
اینجوری همیشه خواستنی هستی

نه بابا من همه جوره خواستنی هستم

مرجان یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:32 ب.ظ http://www.radepayekhis.mihanblog.com

یادمه یه جایی اینو می خوندم که نوشته ت منو یادش انداخت!:
وقتی بهت گفتم دوستت ندارم خندیدی!
شاید توام می دونستی که من اون روز اصلاً جدی نبودم!

چه باحال

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد