تنزل درحدیک سنگ امری انسانیست.بنابراین برای یک انسان گاهی اتفاق می افتدکه درحدیک سنگ شدن تنزل کندامااین سنگ شدگی درهمه یکسان نیست گاهی انسانی سنگ میشودولی به سنگ حقیری تبدیل میشودکه با تیپای گودکان درکوچه میغلطدولی گاهی انسانهابه سنگ گرانبهائی تبدیل میشوندکه آن را چون نگین عزیزی برتاج شاهان مینشانند بااحترام
این کامنت رو تو داره به شما جواب میده چون تو اومده توی وبلاگ شما نظر گذاشته: گاهی هم در حد یک سنگ حقیری تنزل پیدا میکنم که با یک تیپای کودکان در کوچه میغلطد..... شاید هم نگین عزیزی بر تاج شاهان باشم....شاید...
جدید !
عرض خوش آمد
آخی نازی...
خودت نازی ...
خیلی خوشم اومد خیلی خیلی زیاد!!!
مرسی فرخ مرسی مرسی
حتی صفر درصد هم خرجش نکن
بدان عقل ندارد محاسبه کند...
تا جایی باید خرج کرد که لذت دارد
تنزل درحدیک سنگ امری انسانیست.بنابراین برای یک انسان گاهی اتفاق می افتدکه درحدیک سنگ شدن تنزل کندامااین سنگ شدگی درهمه یکسان نیست گاهی انسانی سنگ میشودولی به سنگ حقیری تبدیل میشودکه با تیپای گودکان درکوچه میغلطدولی گاهی انسانهابه سنگ گرانبهائی تبدیل میشوندکه آن را چون نگین عزیزی برتاج شاهان مینشانند
بااحترام
این کامنت رو تو داره به شما جواب میده چون تو اومده توی وبلاگ شما نظر گذاشته:
گاهی هم در حد یک سنگ حقیری تنزل پیدا میکنم که با یک تیپای کودکان در کوچه میغلطد.....
شاید هم نگین عزیزی بر تاج شاهان باشم....شاید...
بلدم بود نباس اینکارو میکردی ...
شایدم تو درست بگی
کار درستیه نباید خودمون تا آخر خرج دیگران کنیم یه چیزی هم برای خودمون نگه داریم
به نظرم بیشترشو باید واسه خودمون بذاریم
وقتی عاشق باشی فقط خرج می کنی و بس. چراکه عشق خودش آنقدر آدمو غنی میکنه که دیگه به فکر دخل نخواهی بود...
در ضمن عالی می نویسی
عشق واسه یه مدت کوتاهه یهو به خودت میای و میبینی تموم شدی و هیچی از عشق نمیبینی
ممنون
تکلیف او که خودشو صد در صد خرج کرد چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هان ؟؟؟
والا واسه ما که کسی این کارو نکرد ولی اگرم کسی خودشو خرج کنه حتما اینطوری دلش خواسته
سلام.
میدونی ٫ همه چیز سر این چـِـرک کف دست است!
۱۰۰درصد موافقم
قیمت هر کسی به همینه.
بعضی ها هم که کلا قیمت ندارن
بابا بزن زنگو رفیق خفه کردیا
بابا شما شلوغی پیدا نمیشی
در نقش بابا بزرگ:
نوههای گلم!
بچههای عزیزم!
با هم مهربون باشید. زندگی سوختن و ساختنه. همین منو که میبینین از بس مٌردم پیر شدم.
در نقش خناس:
من شرط میبندم تا ۴۰ هم بلد نیست بشمره. آخر آخرش ده دوازده! خودتو علاف کی کردی؟ حیف تو نیست؟!
در نقش خودم:
قبلا گفتم!
در نقش احمد رو بیشتر ازهمه دوست دارم و وقتی پیر شی هم حتما پدر بزرگ مهربانی خواهی شد ولی خناس رو دوسش ندارم تند خو و تند مزاج و یه کم رک بود
عجب چیزی گفتی ها! ایول. اگه زودتر این پست و گذاشته بودی شاید به حال ما هم کمکی میکردی
خوب از الان به بعد این و آویزه گوشت کن
آفرین
اینجوری همیشه خواستنی هستی
نه بابا من همه جوره خواستنی هستم
یادمه یه جایی اینو می خوندم که نوشته ت منو یادش انداخت!:
وقتی بهت گفتم دوستت ندارم خندیدی!
شاید توام می دونستی که من اون روز اصلاً جدی نبودم!
چه باحال