وقتی صبح از خواب پا میشی انگار به روحت لیدوکائین زدی. همه چی به تخمته. حتی جسمتم حس نداره. این بی حسی که میاد سراغت اطرافیانت خل میشن. ولی تو برات فرقی نداره. تو اون حالت که هستی دوست نداری از جات تکون بخوری. بدترین اتفاق هم تکونت نمیده. فضای عجیبی. من که وقتی توشم به نظرم آرامش دارم. حتی دلت نمیخواد دست و پات و تکون بدی.(البته اگرم دلت بخواد نمیتونی چون کلاْ لیدوکائین و رو خودت خالی کردی).
حتی این بی حسی رو چهرت هم تاثیر میذاره.
بد نیست تجربه کنید.
نوشته شده توسط تو
موافقم باهات. کاملا درسته. هر روز می چشمش
باز خوبه من رو خودم اسپری میکنم.
شما عملت سنگین تره.
من اصلا دوس ندارم این حالتو.از بس که تجربه اش میکنم...أه.
اگه یه جایی داشته باشم که فقط خودم تنها باشم توش شاید حس خوبی داشته باشه و گرنه کلافه میشم.
من هر وقت بیدار میشم مغزم به سرعت برق همه چی رو آپلود میکنه و من یه دیقه هم فرصت بی تفاوت بودن رو ندارم.جسمم بی حسه ولی اعصابم هر روز صبح به وقت محلی منفجر میشه....
نه دیگه. درست و کامل تجربش نکردی .چون تو این حالت حتی آدم کلافه هم نمیشه. (لدوکائین شما جنسش اصل نبوده)
...!
تا حالا بیحسی داشتی؟
من نداشتم اما بالا سر مریضا کاملاً می فهمم چه حس خوبیه!
انگار که فقط تویی و یه ذهن!
نه دستی داری نه پایی و انگار مثل یه پر رو هوا معلقی!
قول میدم یه روز خودمو بیحس کنم تا بتونم گرچه برای چن ساعت کوتاه اما این حسو تجربه کنم!
من بی حسی روحی دارم به شدت...
من دلم می خواد یکی منو کتک بزنه این جور مواقع!!!!!
من نمیخوام حتی کسی نزدیکم بشه...