چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

تکه ای از درگیریهای شبانه ام...

یهو احساس کردم دارم تو خودم پیچ میخورم

انگار گردابیه از خودم تو خودم

از این طرف خودم پرت میشم اون طرف خودم

سرم گیج میره

احساس میکنم تمام پوست بدنم داره از هم باز میشه

از پشت گردنم باز شدنش رو حس میکنم

یه چیزی از انتهای کمرم داره میریزه رو زمین...

چکه نمیکنه یهو میریزه

باید حادثه ای باشد

دستم رو میبرم اون قسمت از پشتم

سرد سرد سردم...

به تاریکترین نقطه سیاهی رسیدم...

انگارکه غرق شدم تو این سیاهی...

یه چیزی مثل ریشه تو بدنم حس میکنم...

بدنم داره تکه تکه میشه انگار...

سوز میاد تو بدنم...سوزی که باعث شده مغز استخوانم بماسه...

افتادم رو تختم انگار فرق سرم بازه...انگار پاهام کف نداره...

سرم داره گیج میره...


نوشته شده توسط تو

نظرات 56 + ارسال نظر
MisspInk یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:27 ب.ظ

فک می کنم این بار دیگه هیچ وقت حالم خوب نمی شه!

خوب میشه...
نگران نباش...
اما بالا و پایین داره...
به دنیای حال بدی مداوم خوش آمدی...
از این به بعد missblack خواهی بود...

MisspInk یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:59 ب.ظ

از پستی و بلندیاش تا الان فقط پستیش رو دیدم !

حتما که این طوری نیست....
این نیز بگذرد...

هومن دوشنبه 13 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:50 ق.ظ http://thibk-fog.blogfa.com

همراه با دود بود
دود آتش درختان...

این تصویر خوب بود....

سینا دوشنبه 13 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:25 ق.ظ http://khaaneijadid.blogspot.com/

ای بابا
امیدوارم حالت زودتر خوب شه

امیدوار باش...
صبح دولتمان دمید...

ظفری دوشنبه 13 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:03 ب.ظ

سلاماگه تو مینویسی حست قشنگه!!!!!
اما چرا اینقدر دردناکو سخت؟؟؟!!!
به قول یکی از شعرا :
از چه دلتنگ شدی؟
دلخوشیها کم نیست
مثلاْ این خورشید
کودک پسفردا
کفتر آن هفته!
از چه دلتنگ شدی؟؟
از چه دلتنگ شدی؟؟؟
http://rahimzafari.blogfa.com/
به منم سر بزن.
بازم مرسی از حست.
با اجازه لینکت کردم.

مرسی از شما که ما رو خوندید...
ما معمولا سر نمیزنیم دل میزنیم... :))

فرشاد یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:43 ق.ظ http://40barg.blogsky.com

خیالت راحت
خیالم راحت نیست
ولی آرام آرامم
خیالت راحت
درونم سرد
ولی احساسم گرم
خیالت راحت
زبانم بند
ولی افکارم باز
خیالت راحت
قلبم تکه تکه
ولی امیدم زنده

یهو اومد--فیدبکه احساسم به نوشتت بود

مرسی...قشنگ بود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد