بن بستها را تنها تا انتها رفتم و بازگشتم...
رفتم و بازگشتم...
رفتم و بازگشتم...
رفتم و بازگشتم...
رفتم و بازگشتم...
رفتم...و این بار خودم هم بن بست شدم...
پینوشت:بدک نیست همدیگرو ببینیم شاید اونجا ما هم کمی از خفا در اومدیم و شناسایی شدیم...
اگه پایه هستید برید پیش حسین رها (قمار باز) و اعلام آمادگی کنید و پیشنهاد بدین قرارمون کجا باشه بهتره...
نوشته شده توسط تو
متن عجیبی بود
نتونستم هیچ برداشتی کنم
زیاد سخت نگیر...
مرسی که هستی...
سلام
هییییییییییی...کاش منم بچه تهرون بودم .اونوقت میومدم تو قرارتون هییییییی....
میتونی یه سفر بیای تهران خوب...
قول میدیم مهمون نواز باشیم... :)
شما یا کوه موافقید یا کافه؟
خداییش کوه خیلی بده...یعنی ما کهیر میزنیم توی کوه...کافه بهتره...
نه بابا. بن بست نشدی. سرت گیج رفته
شاید هم....
قرارمون کجا باشه...
فقط بگو کجا بیام
چه ساعتی چه کوچه ای
تو سایه میشی پا به پام...
حضور برای عموم ازاده دیگه نه....
قدمتون روی چشم...
بله برای تمام وبلاگ نویسان آزاده...
میتونی بری تو وبلاگ حسین رها (قمار باز) اعلام آمادگی کنی و اگه پیشنهادی داری بدی....
زمان و مکانش رو بعدا دقیق اعلام میکنیم...حتما...
بن بست یعنی سکون
یعنی مرداب
یعنی فنا
.
.
.
یعنی دیوار....
مرسی که ما رو همراهی میکنی رفیق...
اشتباه رفتی . . .
آدرس برای کوچه بغلی بود .......
آپم
انگار همه کوچه هام همینه حذف شده جان....
میام حتما....میخونمت...
راستش شاید اون موقع یه شهرستان دور باشم... اگه اراک باشم سعی می کنم حتما بیام...
درضمن عکس گذاشتن نشونه ی شنگول بودنه آیا؟ بذار دورهمی خوش باشیم
چقدر خوب میشه که بیای...
سعی کن باشی حتما...
در ضمن لابد دیگه...
سراب میدیدی...
نه...
بن بسته واقعا...
قرار رو هستی ای دختر دماغ عملی...؟؟؟
اول ورودی بنویس بن بست که نفر بعدی نخواد وقتش هدر بره و تا آخر بره ببینه بن بسته
برای رفتن به اون طرف بن بست تلاش نکن ما رفتیم خبری نبود خیلی هم اصرار دارید کوچه کناری بازه می تونید از اونجا برید
اوضاع احوال رو به راه است انشاالله ؟ مشکلی نیست ؟
به راه است...مشکلی هم از اون لحاظ که در جریانی نیست...
حتما یه روز که پر حوصله بودم راجع به اون موضوع هم بیشتر خواهم گفت...
در ضمن اون بن بست اختصاصیه...
این الان یه دعوت رسمی بود از من؟
خیلیم رسمی نبود...فک کردم دوست داری باشی به همین خاطر گفتم....
:)))))
چه طور شما باشی من نباشم؟
اوهوم،اگه روز و ساعت و خلاصه ایناش خوب باشه میام که ببینمتون ;)
حالا خبر قطعیش رو طی یه پست یا اینجا یا توی وبلاگ حسین رها (قمار باز) میتونی مطلع شی...
شاید بن بست نیست . از بس رفتی و اومدی سر گیجه گرفتی همه راه هارو بسته دیدی . کمی تامل رفیق .
ای بابا....خیلی وقته درگیریم...مال امرز و دیروز نیست...
خوش اومدید تازه وارد عزیز...
سلام من...خوبی دوست من
من شما رو لینک کردم
این پست رو ((تو )) نوشته سلام رو باید به ((تو)) تقدیم میکردید...
این الان حسودی بودا... :))
سلام...مرسی بابت لینک...اولین بار هست که اینجا اومدید...؟؟؟
یا قبلا هم میخوندید و جز خموشان بودید...؟؟؟؟
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری | کوچه بن بسته باید دور بزنی
به صورت خیلی همین جوری یهو
به صورت همینجوری یهو ما مخلص شماییم دربست... :)
سگ من گم شده شما ندیدینش بیا با من هم دردی کن ؟[ناراحت]
همدردی....
چه سکوتی؟!
سکوت مرگ لابد...
آره من پایه هستم قرارو کی و کجاشو اعلام نکردین!!
هنوز قطعی نیست زمان و مکانش...اما حتما به زودی اعلام میکنیم... :)
سلام...
سلام به شما که انقدر با معرفتید... :)
واقعا بد دردیه
اینکه آدم با اینکه میدونه راهی که میره به بنبست میره
و این بنبست رو بارها طی کرده، ولی بازم میخواد این مسیر رو طی کنه
نمیدونم که چی چیزی باعث میشه یه مسیر رو بارها تجربه کنیم
شاید به دلیل ترس از قدمگذاشتن در مسیرهای جدید باشه
خیلی وقتا تو یه چاله گیر میکنیم و بجای فکر کردن در مورد چارهای که خودمون رو بالا بکشیم سعی میکنیم با اوضاع کنار بیایم :(
فکری باید کردی؛ کاری انجام داد، باید
اینا که نوشتم در حقیقت یه تلنگر به خودم بودا
و یه تلنگر هم به من...
مرسی که یه تلنگری به خودت زدی که من رو هم درگیر کرد...
دیگه وبلاگ ندارم اما دوست دارم که بیام . بدون من بهتون خوش نمیگذره به جان خودمان .
چرا الناز...؟؟؟؟
این چه وضعیتیه...؟؟؟
۱. شما دو تا نویسنده اصلا با هم هماهنگ نیستید ها!
۲. با این وضعیت استقبالی که از قرار صورت گرفته هم فک کنم باید استادیوم شهید شیرودی رو کرایه کنید، کار از کافه گذشته.
3. من از اواخر هفته ی بعد میرم یه جای دور و بی آب و علف که دورش سیم خاردار داره و به سیم خاردارها برق وصل کردن. ولی به هر حال تاریخ و محل قرار رو بدونم خیلی خوب میشه. شاید سر راه اونجا بود. بالاخره دلم پیش شماست.
4. الان یه چیزی به ذهنم رسید که به جای گل کلامی وا3 پست اخیر کامنت بذارم. ببین خوبه؟!
یه چیزی که الان به ذهنم رسید : اگر پشت بن بست خیلی زیاد بمونیم، بالاخره یک ترک کوچیک باعث میشه که کل سد فرو بریزه و اون وقت دیگه خدا بخیر کنه.
مگر اینکه پتروس دستش رو از تو سوراخ در نیاره ... هاها!
۱-تو خیلی داری غر میزنیا...حواست هست...؟؟؟
۲- نه احتمالا همون کافه جواب میده...
۳- میری سربازی...؟؟؟
۴-کلا گل مل رو بیخیال شو خیلی دوست نمیدارم...اما کامنت بزاری خیلی دوست میدارم...
لامصب اگه ترکم بخوره خوبه...
خوبه که داری میری و گرنه میومدی هی میخواستی از این حرفا بزنی وبلاگمون رو بکنی محل عشرتکده... :))
به جای دستم نگاهت به دلم باشه رفیق!
آخه دل توی دلت نیست لامصب...
اون وقت منی که دستم نمی رسه از خفا در امده ی کی را ببینم؟
یه روز بعد از ظهر... :)
سلام...خوشحال میشدم باشم ولی تهران نیستم...
نمیشه یه روزه بیای...ما قول میدیم مهمون نواز باشیم... :)
سلام
نه. تنهایی رو دوست ندارم. من دایال آپ دارم. سرعتم کمه. وبلاگ تو هم دیر میاد بالا. نشد بنویسم برات. تو خوبی؟
بدک نیستم... :)
بامرام سه آبان بودم دیگه یک زمانی...
راستی٫ آخر کجا قرار مدار گذاشتین؟!
راستی اگر زیادین ٫ ژارک کوزه دکتر حسابی خوبه هــا!! فضاش هم بزرگ و هم جالبه! عکس هم بگیری هـــا ٫ بعد بذار اینجا ببینیم....
چه عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی...
خوشحال شدم...
گفتم هیچ وقت حسم اشتباه نمیکنه... :)
درود بر شما دوست عزیز
من در وبلاگم مطلب کوتاهی درباره تهمت تحریف شدن کتاب آسمانی زرتشت(گاتها) نوشتم لطفا" اگر مایل هستید آن مطالب را بخوانید و با بیان دیدگاهتان آن را کامل کنید.
با تشکر از شما دوست عزیز[گل]
مرسی که اومدید...
دیدگاهی نداریم...
نظر هرکس خصوصیه در این زمینه و به نظرم هر کسی نظرش رو باید واسه خودش نگه داره...
بن بست تنها راهی است که خودت بر روی خودت می بندی
همین و بس.
....
خوش اومدی...دلم میخواد هیچی نگم در جواب کامنتت...
پس سکوت میکنم...
۱. من و غر؟ کدوم غر؟
۲. [گل]
3. سربازی نه!موضوع کاریه!
4. مرسی که گفتی دلت وا3 من تنگ میشه.
دوست میدارمت...
امیدوارم اونجا دسترسی به نت داشته باشی...
بن بست
..../
چی شد ؟ بیام یا نیام ؟ میخوام بیام بچه هارو ببینم . دون ژوانم تهرانه فکر کنم دوست داشته باشه بیاد
خبرش رو قطعی میدم...آره تهرانه ژوان...اما نمیدونم چطور میشه پیداش کرد...باید یه سرچ کنم ببینم راه به جایی میبرم یا نه...
در عجبم که ؛من؛ و ؛تو؛ این روزها کم مینویسند
مینویسیم چشم...مینویسیم... :)
البته شما هم کم سر میزنیدا..گفته باشم... :)
من یه آشنا بهتون خوش بگذره
اگه من می اومدم که دیگه حالی به حولی
جای ما هم خوش بگذرونید
مرسی غریب آشنا...
یه تو داشتیم
اینورا نیومده؟
شرمنده...
کمی درگیرم..حتما میام چند مین دیگه... :)
بن بست آغاز هر کوچه.
:)
نه بابا همش پایانه...