مرا نیز با شب پیوندی ست ناگسستنی.... برای همین مدتی است که خفاشها را خیلی دوست دارم ... ما در روز نقابی و یا عینکی بر چهره داریم و اغلب خودمان نیستیم . . . اما شب این فرصت را به وجود میاورد تا به عریانی خویش نظر بیفکنیم و اگر قدری منصف باشیم ، خویشتن را ارزیابی کنیم ...
ستایش
چهارشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1390 ساعت 11:13 ق.ظ
اولین قانونی که حیوونای توی "مزرعه ی حیوانات" جورج اورول، بعد از گرفتن مزرعه نوشتن این بود: همه ی حیوانات با هم برابرند. این قانون بعد ها به این شکل تغییر پیدا کرد: همه ی حیوانات با هم برابرند، ولی بعضی برابر ترند!! همین قانونم شامل آهنگای Anathema میشه: همه ی آهنگای Anathema بی نظیر ترند، ولی بعضی بی نظیرتر ترند!
صبا...
پنجشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1390 ساعت 11:30 ب.ظ
نگاه های تند و داغ خورشید...نگاه های سرد و سراسر بغض ابرهای شهرم...چه تفاوتی دارد وقتی من در خود ماسیده دنباله ی ناامیدی ام را تا بینهایت امتداد میدهم؟؟؟
سلام
علیک
فقط خودت فقط خودت...
یاد آهنگ فرهاد جواهر کلام افتادم
و عادت ها ی ما زنجیر وار دارمان می زند!!
عادتهامون مثل یه پتک خورده میشن تو سرمون
عادت می کنی
به زنده های بی حس!!!
احساس رو همین زنده ها کشتن
Like
حق با شماست
ها...!
...!
محبتی بی دریغ ولی گاهی آزار دهنده
دقیقا
خیلی وقته نیومدم اینجا رد پا به جا بذارم گفتم حتما دلتون برام تنگ شده. توی ریدر می خونمتون..
یه وقت فک نکنید بلایی سرم اومده ها.. کاملا خوبم:دی
ای بابا تو هرچند وقت میای اعلام حضور میکنی و باز میری واسه خودت
من که میمیرم برای نگاههای داغ و تند...خورشیدچون ازش محرومم.
درگوشی:
شبا سعی کن زود بخوابی
نه نه تو نمیر من به خورشید میگم همش نگات کنه
اوه اوه عجب لاوی ترکوندم برات
و ماسیدن در آخر شب که انگار ازراعیل آمده سراغمان...
عزرائیل دیگه.
نه انگار بختک به جای جفتمان هم خوابمان شده
جغد می شیم یا که خفاش. این ماسیدنه هم می ره پی کار خودش اون وقت.
باز خوبه به خودت چسبیدی
شب به شب.آینه بودی،شکستی.مُردم.
نگاه خورشید هر چقدر هم داغ باشد ترس ندارد من از ماندن در شب بیشتر می ترسم
و سلام
بگو...بگو....زود باش دیگه...
این ماسیدن هم عالمی داره انگار واین وابستگی فقط تو تاذیکی بدست میاد شاید
شب ...
(مدیونی اگه فک کنی این کامنت حرف خاصی واسه گفتن داشته باشه ؛ )
زنده ام...
"تو" واسه چی آبله مرغون گرفتی؟! اصلا مگه چن سالته که آبله مرغون گرفتی؟!
چن وخته؟ خوب شدی؟
خب خوب بشی ها
وابستگی به خودت بهتر از وابستگی به دیگرانه
+ چقدر عنوان پست قبلیه "تو"رو دوست داشتم
مرا نیز با شب پیوندی ست ناگسستنی.... برای همین مدتی است که خفاشها را خیلی دوست دارم ... ما در روز نقابی و یا عینکی بر چهره داریم و اغلب خودمان نیستیم . . . اما شب این فرصت را به وجود میاورد تا به عریانی خویش نظر بیفکنیم و اگر قدری منصف باشیم ، خویشتن را ارزیابی کنیم ...
خو کجا بزاریم
من هم مدام در خودم می ماسم !
خوابیده تو روز ، بیداری تو شب ....
سلام
ممنون از حضور و کامنتت
آره همش بینظیره، ولی بعضیاش بی نظیر تره!!
اولین قانونی که حیوونای توی "مزرعه ی حیوانات" جورج اورول، بعد از گرفتن مزرعه نوشتن این بود:
همه ی حیوانات با هم برابرند.
این قانون بعد ها به این شکل تغییر پیدا کرد:
همه ی حیوانات با هم برابرند، ولی بعضی برابر ترند!!
همین قانونم شامل آهنگای Anathema میشه:
همه ی آهنگای Anathema بی نظیر ترند، ولی بعضی بی نظیرتر ترند!
نگاه های تند و داغ خورشید...نگاه های سرد و سراسر بغض ابرهای شهرم...چه تفاوتی دارد وقتی من در خود ماسیده دنباله ی ناامیدی ام را تا بینهایت امتداد میدهم؟؟؟
درود
میدونید شما اولین نفری هستید که اولین کامنت وبلاگ آپارتمان ۲۷۰ رو گذاشتید؟
به عنوان اولین مهمان این خونه بهتون صمیمانه خوش آمد میگم..
برای خودت نفس بکش.../
شب خوبه ، خلوت با خود خوبه...
وقتی به اینها می رسی که کلی رنج کشیده باشی...
زخمی باشی و در یک التیام طولانی یک اتفاق عجیب رخ می ده...