انگار کسی چشم هایم را ربوده است. میگویم چشم هایم کو؟ ناگهان میبینم هنوز در چاهم و او مِهر شده و کنار تاریکی من نشسته است و میگوید دیگر چشمی نمیخواهی بیا با چشم های من ببین...میگوید حتی میتوانی با دستهایت هم ببینی اگر دست مرا بگیری...
میگویم اگر دستهایت را بگیرم خیس عرق میشود, مثل زمانی که باران میبارد و صدای مرا خیس و سرمازده میکند.میگوید صدای خیست را خورده ام به همین خاطر روزهاست تشنه نمیشوم, برای خشک کردن دستهایت هم سینه ستبر من کافی نیست...؟
میگویم خوب است.
نوشته شده توسط تو
پس به نتیجه های خوب خوب داری میر سی ؟
عالیه :))
پس خبراییه ؟
اندکی صبر کن...
کاش کسی برای دست های من می بارید...
می بارد به وقتش...
avalan kee ba in neveshte hat bache haye mardom o divaneeeee kardiiiiiiii
+
ba'deshaaaam bia o sadegh bash ...
""ma heme dostatim"""
begoo ba ""man "" bicharee chi kar kardiii ?!!!
be ghatlet e'teraf kon ...
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه...؟
+
غلط کرد.عقده ای بازی در میاره حال نمیکنم باهاش... :)
عالی بود ... خیلی
چون یه حس واقعی هست به نظر عالی میاد...
الان بگم واست خوشحالم؟ بگم؟ بگو که می تونم بگم... بگو...
یه ذره دیگه صبر کن...
سلام
من فکر می کردم مسن ترین کسی هستم که میام تو نت و وبلاگ دارم.
55 سالمه و به لطف خدا معلم دانشگاهی هستم.
دیدم تو نوشتی 66 سال باورم نمیشه. جدی 66 سال داری یا متولد 66 هستی؟
سلام...
خیر ما سنمون کمتر از شماست...و شما احتمالا درست فک کردین که مسن ترین هستین... :) به هر حال قابل احترامید برای ما...
و کلا خوش اومدید
چرا من دیگه نمی نویسه ؟!!!
چون ایشان جوگیر و عقده ای هستند...
گاهی وقتا غوغا می کنی...
خوب فهمیدمش.
اوهوووووم
اوهوم و مرضضضضضضضض... :)))
من همیشه غوغا میکنم شما نمیدونی...
سلام من
سلام تو
من(آنشرای)
برگشتم
سبز باشی رفیق
مگه رفته بودی...؟
نمیشه سبز نباشیم...؟آخه کتکمون میزنن اگه سبز باشیم ما میترسیم... :)
باهام قهری که کامنتامو نشون نمی دی ؟
نه...کامنتات مورد تایید نیست...
صبر می کنییییییم:)
خوبهههههه...
بعضی جاهاشو خیلی دوست داشتم...خیلی!
...
چیزی نمیگم و صبوری میکنم
خوبه...
چقدر نوشته شده توسط تو. از من هم خبری نبود
تو بهار خودمونی...؟
هاوایی...؟
با چشم های دیگری دیدن و با دست های او نگاه کردن عالمی دارد که هوایش سرشار از عشق است
او سیراب از صدای تو و تو آرام به نگاه او، این میشود دنیایی که تکرار ناشدنی است
تکرار نشدنی جاودانه...
خوب بود...
خیلی خوب منصوووووووووووووووووره...
به احترام قلمت لبی تر می کنم، تا گلوی خشکم از لطافت نوشتت چیزی کم نکند!
آقا این مهمه که با چی لب تر میکنی...؟
چقدر متفاوت بود این پستت ...
چقدر...؟
با سلام
آنگهش باز سخن باز کند
اینچنین قصه ای آغاز کند
وبلاگ شما رو مفصلاً دیدم ، جالب بود خصوصاً قالب وبلاگتون خیلی کلاسیک و راحت بود . مطالبتون هم خوب بود نه تنها خیلی هاشو خوندم بلکه پرینت هم گرفتم در هر صورت کارت درسته ، خسته نباشی ، امیدوارم که همیشه موفق باشید. راستی تا یادمنرفته یکسری از مطالب شما رو سیو کردم که بعداً تو وبلاگم استفاده کنم اگه ناراحت میشید یا اگه قراره اسم وبلاگتون رو بنویسم بهم بگید ، چون نمی خواهم بعداً ببینید و بگید عجب آدمی بود !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بگذریم
من چهار سال پیش تحقیقات مذهبی رو شروع کردم و در شاخه ادیان وقت زیادی گذاشتم و نهایتاً حدود 3 سال پیش یک وبلاگ درست کردم به نام موفقیت و آرامش در و در حال حاضر ، تصمیم گرفتم وبلاگ شما رو لینک کنم ( البته اگه تمایل داشته باشید )
پس اگه تمایل دارید بفرماید تا
اول من در در وبلاگ خودم شما رو لینک کنم
و سپس شما منو
http://mojtabas.blogfa.com
با نام
موفقیت و آرمش با مثبت اندیشی
لینک بفرمایید
همانطور که گفتم اول من شما رو لینک خواهم کرد ، فقط کافیه که پیغام بگذارید
راستی من حداقل 700 نفردر روز و حدودا در سال 500 هزار نفر بازدید کننده از وبلاگ خودم دارم ، چون روزی 2 یا سه بار همه رو به روز می کنم مگر اینکه تهران نباشم بگذریم ،منتظر جواب و پیام شما هستم.
دوست دار شما سرکیسیان
شما هرگز اجازه ندارید از مطالب وبلاگ ما حتی اگه اسم وبلاگ رو هم بیارید استفاده کنید...هرگز اجازه ندارید...