امروز وقتی لیوانم داشت از روی میز کارم می افتاد روی زمین تمام سعی خودم رو کردم بگیرمش که نیفته...چون من میدونم سقوط برای همه دردناکه, حتی واسه لیوانم...
نوشته شده توسط تو
و گاهی شکستن بهتر از بی فایده بودنه ...
...
قشنگ بود...
مرسی...
بی شک ! بی آه ! لبه پرتگاه سقوط گل لبخند می کارم ؛ که گاه سقوط خود پرواز است برای پرواز بی پروای پروانه ها. ...
گل و شمع و پروانه توهمه...
آه؛آن چه بود که شکست حجم سکوت برگ های باغم را؟قار قار کلاغ.راست می گویی من رو به سقوطم چه کسی می گیرد دست هایم را؟
هیچ کس...
پس توهم دردناکی سقوط لیوان چی؟!!!
تو خیلییییییییی خری...
پرنده مردنیست پرواز رو به خاطر بسپار
چه بی ربط...
چرا؟
چون من میگم... :)
اگه تهه چاه باشی دیگه سقوط معنایی نداره.
اگه تهه چاه باشی تجربه سقوط رو خوب میفهمی...به همین خاطر میدونی که دردناکه...
همه ی فکرها مخرب اند چه خوب چه بدفکرخوب مانعی برای سقوطهمه هر روز فرو می ریزند ولی توهم دارن که سر پایند
هه...
are saide are kheylikheyli dardnake
اوهوم...
لیوانت چه صاحاب خوبی داره :)لیوانم نشدیم :)
کلا خودم میفهمم درد تو چیه مهشید...
حتی ...
حالا گرفتیش یا نه؟!
گرفتم...
بعضی وقتا برای همین لیوان هم لازمه
بستگی داره لیوان چقدر آگاهی داشته باشه...
آیا در مورد آفتابه هم این سقوط صدق میکنه ؟
آفتاب واسه خودش خوشحاله...از حقیقتش متنفرم...
درست حدس زدی شاید... می دونم به چی فکرمی کنی
خوبه...
سلام این روزا فقط به سقوط فکر می کنم چون دارم مطمئن میشم که دیگه باختم نگو که دلم خیلی پره !!!!!!!!!!!!
پسر خوب سقوط فک کردنی نیست...
کامنتم تو این پست مورد منکراتی داشت؟ یادم نیست اصلا
مگه تایید نکردم...؟
دردش زیاد است این سقوط لعنتی ولی اگر دوام بیاوری و نشکنیلذتش خیلی زیاد استآن برخاستن دست نیافتنی!
آن برنخاستن دست نیافتنی رو خوب گفتی...
مگه تاحالا بد هم از ما شنیدی!!
یاسین زبون در آوردیا...خوشم این جوری شدی...
سقوط را باید تجربه کرد و شاید نشکست
قطعا میشکنی...
سقوط را تجربه کن ..گرچه بعد از آن شکستن باشد.باسلام.
کردیم...
و گاهی شکستن بهتر از بی فایده بودنه ...
...
قشنگ بود...
مرسی...
بی شک !
بی آه !
لبه پرتگاه سقوط
گل لبخند می کارم ؛
که گاه
سقوط
خود پرواز است
برای پرواز بی پروای پروانه ها. ...
گل و شمع و پروانه توهمه...
آه؛آن چه بود که شکست حجم سکوت برگ های باغم را؟قار قار کلاغ.راست می گویی من رو به سقوطم چه کسی می گیرد دست هایم را؟
هیچ کس...
پس توهم دردناکی سقوط لیوان چی؟!!!
تو خیلییییییییی خری...
پرنده مردنیست
پرواز رو به خاطر بسپار
چه بی ربط...
چرا؟
چون من میگم... :)
اگه تهه چاه باشی دیگه سقوط معنایی نداره.
اگه تهه چاه باشی تجربه سقوط رو خوب میفهمی...به همین خاطر میدونی که دردناکه...
همه ی فکرها مخرب اند چه خوب چه بد
فکرخوب مانعی برای سقوط
همه هر روز فرو می ریزند
ولی توهم دارن که سر پایند
هه...
are saide
are
kheyli
kheyli
dardnake
اوهوم...
لیوانت چه صاحاب خوبی داره :)
لیوانم نشدیم :)
کلا خودم میفهمم درد تو چیه مهشید...
حتی ...
...
حالا گرفتیش یا نه؟!
گرفتم...
بعضی وقتا برای همین لیوان هم لازمه
بستگی داره لیوان چقدر آگاهی داشته باشه...
آیا در مورد آفتابه هم این سقوط صدق میکنه ؟
آفتاب واسه خودش خوشحاله...
از حقیقتش متنفرم...
درست حدس زدی شاید... می دونم به چی فکرمی کنی
خوبه...
سلام
این روزا فقط به سقوط فکر می کنم چون دارم مطمئن میشم که دیگه باختم
نگو که دلم خیلی پره !!!!!!!!!!!!
پسر خوب سقوط فک کردنی نیست...
کامنتم تو این پست مورد منکراتی داشت؟ یادم نیست اصلا
مگه تایید نکردم...؟
دردش زیاد است این سقوط لعنتی
ولی اگر دوام بیاوری و نشکنی
لذتش خیلی زیاد است
آن برخاستن دست نیافتنی!
آن برنخاستن دست نیافتنی رو خوب گفتی...
مگه تاحالا بد هم از ما شنیدی!!
یاسین زبون در آوردیا...خوشم این جوری شدی...
سقوط را باید تجربه کرد و شاید نشکست
قطعا میشکنی...
سقوط را تجربه کن ..گرچه بعد از آن شکستن باشد.
باسلام.
کردیم...