تکه های آغوشم که جا مانده بین دستانت را؛ نه به من بر نگردان.بگذار یک گوشه دنج و دور که هر دو در حسرت آن تکه ها؛ نه نَمیریم.بگذار به جای مردن هر دو به انتهای حسرت برسیم، آنقدر که سردمان شود. من در حسرت تکه های آغوشم و تو در حسرت تکه های آغوشم...
نوشته شده توسط تو
و این آغوش جای چیست؟حسرت!آه سرانجام آن چه باقی ماند همین است:حسرت.آغوش من پر از حسرت است٬حسرت نداشتن ها٬ندیدن ها٬ندانستن ها٬نبودن ها...
روزی که برای اولین بار بر کویر گام نهادم با خود این زمزمه را تکرار می کردم که برای زیستن در کویر نباید از طوفان هراسید بلکه باید خویشتن را بر آن ها عرضه کرد و من خودم را بر آن ها عرضه کردم اما تازیانه اولین طوفان سلول به سلول مرا کند با خود برد و بر گستره این اقیانوس ژرف اما خشک پخش کرد ومن در میان دانه های شن گام به گام به دنبال خود گشتم و تمام این کویر را الک کردم تا نشانی از خود بیابم٬چه دردناک است در کویر گم گشتن...سرانجام روزی در فاصله ی میان شن ها آغوشی یافتم پر از حسرت٬آن چه پیدا شد همین بود آغوشی پر از حسرت!
و برای این که هر چه کمتر خودم را حس کنم و فکر کنم که خوشبخت بوده ام٬در فاصله ی میان دو شن آرمیدم تاخودم٬آغوشم و حسرت هایش را دوباره به طوفان عرضه کنم تا که شاید این بار مرا به دشتی سرسبز ببرد... دیگر هیچ طوفانی وزیدن نگرفت....!
بعدش چی؟
حسرت از پی حسرت از پی حسرت؟ انتها نداره که
بغضم گرفت
چرا انتها داره. آخرش منجمد شدنه...
بغض که میکنی حتما گریه کن...
تکه ای از آغوشت رو به من نمی دی ؟
می دونم می گی نه
هه...
تایتل ُ...
کوفتو...
درد
چی...؟
هیچی
می گم یه تیکه آغوش می خوام می گی هه ..
خب رو نروی دیگه
اقلش بگو نه ، که ما بدونیم با شخص *تو * طرفیم :(
طرفم نباش حوصله ندارم...
برو یه گوشه نبینمت...
خیلی لوسی
بعد اون وخت تا چن تا پستت اون گوشه باشم که منو نبینی ؟
تو که عشق منی
اشکال نداره ما از همون گوشه می پاییمت
باشه...
سلام
"از کوریون"
به روزم
از هر جایی که هستی باش...
یه کاره اومده میگه به روزم...به من چه که به روزی...
به قول یارو(!)
all of me
why don't take all of me
can't you see
i'm not good without you
take my lips i wanna loos them
take my arms
i never use them
...
Someone say good idioms
بعد این چند وقتی که نبودم یه دل سیر نشستم خوندم همه حرفاتو!!
آخیش...
حالی داد ها!!!
مرسی!
نوش...
سلام
من دارم میرم
اما دوست دارم تو جاهایی که هستم در ارتباط باشم بات!حالا فیس بوک.فیلیکر.گوگل پلاس...
باید میگفتی خداحافظ من دارم میرم...
از گودر منو بخون...
و چقدر با معنی "من در حسرت تکه های آغوشم و تو در حسرت تکه های آغوشم.."
اوهوم...خوشم اومد که فهمیدی نکتش رو...
وای ...
من در حسرت تکه های آغوشم و تو در حسرت تکه های آغوشم...
محشر بود...
چند وقت نبودی یادت رفته بود من همیشه محشر مینویسم...
می پوسه و می گنده!!!
چی...؟ تکه های آغوشم...؟
یه پُستِ لطیف از تو
خیلی چسبید
خوبه که وارد عمق پست نشدی وگرنه میفهمدی چندان هم لطیف نبود...
چند بار باید خوندش تا سیر شد .
با تمام وجودم این حسرت رو حس کردم
کدوم حسرت رو...
تو کدوم طرف حسرت بودی...؟
و شاید نه در حسرت تکه های آغوش تو که در سرما بمیرید!
.
.
.
حتما این جوری نیس...
چه وضع ِ جواب دادنه!؟
همین که هست... :)
تکه های باقی مانده
تکه های دور افتاده
کوزه نبودیم و این همه تکه شدیم
کوزه بودیم، چه می شد؟؟
تکه نمیشدیم شاید...شاید...
انتهای حسرت؟ سخت شد...
انتهای حسرت جای راحتیه اتفاقا...