چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

این بعضی آدما تعدادشون خیلی کمه

دلم میخواهد به بعضی از آدمها بگویم:

نگریید، نه مثل کودکان مادر مرده حتی مثل کودکان مادر نمرده زار نزنید. گوشه لباس خود را گاز بگیرید، به دیوار چنگ بیاندازید اما زار نزنید.

هق هق نزنید و بگذارید با دردهایتان آرام بمیرید، بدون اینکه کسی بفهمد بر شما چه گذشته...


نوشته شده توسط تو

نظرات 16 + ارسال نظر
جیب بر چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:21 ب.ظ http://jib-bor.blogsky.com

اوهومممم ..

باز منو یهو دیدی...؟

بارون خورده .. ! چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:51 ب.ظ http://Baroonkhorde.Blogsky.com

اوهومــــــــ ..
قبولـــــــــــ

به خودت گرفتیا...

پ.نون پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:02 ق.ظ http://babune.blogsky.com

حتی اگه حرفتو به خودمم بگیرم مرد این کار نیستم. بعضی وقتا که از پا میفتم زار نزده قصه معلومه...

حتی میتونی به خودت نگیری...حتی ها...

MisspInk پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:25 ق.ظ

با گریه هم چیزی از درداش کم نمی شه تو، اتفاقا شاید به آروم مُردنِشم کمک کنه!
اشک واسه ریختنه

قطعا تو جز اون بعضی آدما نیستی...

فروزان پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:23 ق.ظ http://daghetamanna.blogfa.com

تو در منی و دنیای من آباد است...

دیگر شب ها هم خواب ندارم..

یادت چنگ می اندازد به مغز و قلبم..

تسخیر روحت شده ام..

و این اسارت را دوس دارم..

لبخند من از بودنت سر شارست و اینرا همه میدانند...

و این آرامش محض است..

که تو و دنیایت هنوز ترکم نکرده اید...

دیگر سکوتهایت هم معنای مهربانی دارد برای من عزیز...

چه قدر عزیز تر از قبل شده ای...

می خواهمت ...

هم تو را هم خاطرت را...




یا حق....

ها...؟

جیب بر پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:18 ق.ظ http://jib-bor.blogsky.com

نع
ولی کلا بلاگ اسکای که میام سه چار تا وبلاگ هس که بچشم میخوره
سهم من از بوکس!! وبلاگ پسر ایرانی ، تو و ...

اسم بلاگ منو کنار بلاگای دیگه نیار...حساسم... :)

سجّاد پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:31 ق.ظ http://fluidphase.ir

همون که تو تیترت گفتی !

باشه...

شب پره پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:46 ب.ظ

رنج هایی هست برای نگفتن٬رنج هایی اصیل که تا ابد درون سینه ی انسان چون رازی سر به مهر باقی می مانند٬رنج هایی که از بیان خود می هراسند٬رنج هایی که از دیده گان می گریزند...و آن چه این رنج ها را رنج آور تر میسازد همین است که این رنج ها سینه را شرحه شرحه می سازند ولی از آن بیرون نمیروند که خانه ی ابدیشان درون سینه است...
مدتی طول میکشد تا انسان دریابد که با رنج زیستن و با رنج مردن«قصه ی تلخی است که از آغاز است»و با این که همه انسانیم٬اما در انسان بودن متفاوت٬ یک سرنوشت انسانی مشابه و یکسان ما را در بر خواهد گرفت:مرگ...سرنوشت مشترک همه ی ما این است اما درس مرد رفتگر چیز دیگری بود...در آن نیمه شب سرد پاییز در گوشه ای آتشی کوچک افروخته بود و من چون سگی ولگرد٬سرگردان و لرزان به کنارش رفتم و گفتم:من هم می توانم در کنار این آتش لحظاتی بایستم و گرم شوم؟و او با چهره ای که هرگز چهره ای به مغمومی آن ندیده بودم و با چشمانی که از سرخی چون لختی خون شده بود و با صورتی که آوار رنج در تمام انحناهایش دیده می شد و با لحنی پر از یاس و انزجار گفت و فقط گفت:«جهنم برای همه است»...
و این جمله در تاریکی و سوز شب چون سیلی محکمی بر صورتم نشست و من هنوز سوزش این سیلی را حس می کنم که سوز سرما رفت ولی سوز سیلی او همچنان گونه هایم را گرم نگه داشته...
آری درس مرد رفتگر این بود:«جهنم برای همه است»و این سرنوشتی است که همه ی ما را در بر می گیرد...

آغازی دیگر پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:06 ب.ظ http://start2.blogsky.com

گفتنش راحته ولی یه وقتایی نمی شه .قبول کن

قبول نمیکنم منصوره قبول نمیکنم...

قطره پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:55 ب.ظ http://www.adrop.blogfa.com

سکوت اختیار میکنیم از آنجا که باما نیستی
یک سپر هم میگیریم جلوی سکوتمان!

آفرین...

یک جهان سومی پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:21 ب.ظ http://jahan3vomi.blogsky.com

دقت کردی 63.89% از پست هایی که میزاری با "بعضیا" یا "بعضی از آدما" شروع میشه؟

اوهوم...

کوریون جمعه 29 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 05:48 ب.ظ http://chorion.blogsky.com/

وای به روزی که صداشون درآد ..

بهتره که صداشون در نیاد...

عابر شنبه 30 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:57 ق.ظ http://photonote.blogsky.com

به بقیه برعکسشو توصیه میکنی؟ :)

با هیچ مدل زار زدن موافق نیستم ...حقیرانست

در بدترین شرایط گریه بی صدا یه گوشه تنهایی... فقط همین

باشه بهش میگم...

محمد یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:00 ق.ظ http://www.artoftravel.blogsky.com

وقتی نگی نمیتونی انتظاری هم داشته باشی! انتظاری نداری؟

کلا من آدم بی انتظاریم...

من چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:55 ب.ظ http://adib68.blogsky.com


این گوشه ی لباس را گاز زدن کار هرکسی نیست !
بدجور با درد میکشه آدم را ...

به هر حال...

سامان یکشنبه 13 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:36 ق.ظ

لبهای بسته

اوهوم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد