ما همه مقصریم.و این هرگز یک حکم کلی بی محتوا نیست٬حتی اگر کاملا بیگناه باشیم٬بازهم به اندازه ی حجمی که جسممان از فضای هستی را اشغال کرده مقصریم.ژان ژاک روسو درست می گفت که همه ی چیزهای روی زمین ارزش این را ندارد که حتی به قیمت ریختن خون یک انسان به دست آید.اما اشتباه فکر می کرده اگر باور داشته که این سخن ایده آلیستی و اتوپیایی اش به واقع هم صحیح است.هنگامی که در اولین سپیده دم تاریخ بشر٬در همان روزها که در هاله ی ابهام فرو رفته٬اولین قطره ی خون ریخته شد٬همه ی زمین سرخ شد.و ننگ جنایت را بر پیشانی همه ی انسان ها نشاند و این ننگ تا ابد٬تا بی نهایت باقی خواهد بود.و آخرین انسان روی زمین هم به خاطر اولین جنایت اولین انسان مقصر است.ما به نیکی زمین را آلوده کرده ایم و کیفرمان این است که برای یک دیگر تبدیل به دوزخی سوزان شویم. اسمش را هر چه می خواهند بگذارند٬معجزه ی تولد و یا هر چیز دیگری.زندگی هر انسانی با یک جنایت آغاز می شود.اولین جنایتی که پدر و مادرم در حق من مرتکب شده اند این بوده است که مرا به دنیا آوردند.و من یک قربانی ام.قربانی جاه طلبی و شهوت.روزی که من هرگز به خاطر نخواهم آوردش تنی در تنی دیگر پییچید و از پست ترین اندام این این تن ها در این پیچش های نفرت انگیز من زاده شدم.آری اسمش این است «جنایت تولد».و این منطق من است اگر جنایتی رخ داد٬همه جنایت کارند.
مهم نتیجه است
نه اینکه تقصیر کیه
تو نمیدونی...
ما همه مقصریم.و این هرگز یک حکم کلی بی محتوا نیست٬حتی اگر کاملا بیگناه باشیم٬بازهم به اندازه ی حجمی که جسممان از فضای هستی را اشغال کرده مقصریم.ژان ژاک روسو درست می گفت که همه ی چیزهای روی زمین ارزش این را ندارد که حتی به قیمت ریختن خون یک انسان به دست آید.اما اشتباه فکر می کرده اگر باور داشته که این سخن ایده آلیستی و اتوپیایی اش به واقع هم صحیح است.هنگامی که در اولین سپیده دم تاریخ بشر٬در همان روزها که در هاله ی ابهام فرو رفته٬اولین قطره ی خون ریخته شد٬همه ی زمین سرخ شد.و ننگ جنایت را بر پیشانی همه ی انسان ها نشاند و این ننگ تا ابد٬تا بی نهایت باقی خواهد بود.و آخرین انسان روی زمین هم به خاطر اولین جنایت اولین انسان مقصر است.ما به نیکی زمین را آلوده کرده ایم و کیفرمان این است که برای یک دیگر تبدیل به دوزخی سوزان شویم.
اسمش را هر چه می خواهند بگذارند٬معجزه ی تولد و یا هر چیز دیگری.زندگی هر انسانی با یک جنایت آغاز می شود.اولین جنایتی که پدر و مادرم در حق من مرتکب شده اند این بوده است که مرا به دنیا آوردند.و من یک قربانی ام.قربانی جاه طلبی و شهوت.روزی که من هرگز به خاطر نخواهم آوردش تنی در تنی دیگر پییچید و از پست ترین اندام این این تن ها در این پیچش های نفرت انگیز من زاده شدم.آری اسمش این است «جنایت تولد».و این منطق من است اگر جنایتی رخ داد٬همه جنایت کارند.
دقیقن ;)
...
دل هیچ کس این روزها برای کسی نمیسوزد ، کسی حواسش نیست...
لینکت کردم
اصلا حرف دلسوزی نیست...
از کجای این پست برداشت دلسوزی داشتی...؟
فرقی نمی کند استمپ را جلو بیاور، من هم انگشت می زنم ما همه مقصریم...
نه لزوما...
پس تقصیر تو نیست
نه...
پس تقصیر تو نیست
گفتم که نه...
تا سر همه گرم پیدا کردن مقصر است، بیا و کاری بکن
قول میدهم نگذارم کسی تو را ببیند
چقدر احساس امنیت کردم با جمله آخرت...
مهم نیست
هوممم...
آیکون تبسم از سر محبت
این آیکونت تو حلقم...
جانا سخن از زبان ما میگویی...
هوممم...