چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

آغوش گشاده آغوش بسته رو هم گشاده میکنه

آغوش گشاد نه، من آغوش گشاده میخواهم...


نوشته شده توسط تو

نظرات 4 + ارسال نظر
سام پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:20 ب.ظ http://havayetora.blogsky.com/

آغوش به برنای دلم وا کردم ... تو نگو برنای دلم ناپیداست ....

باشه...

مهرسا مستقل جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:51 ب.ظ http://roozhayebehtar.persianblog.ir

زیبا

زیبا...؟!!!!

ضعیفه ای از اندرونی جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:08 ب.ظ http://www.zaeefe.persianblog.ir

من قلب و روح گشاده میخوام!!!

هومممم...

عابر چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:19 ب.ظ http://photonote.blogsky.com

میدونم که خوب میفهمی
دیگه کاملا حسش میکنم
ارتباطمون دو طرفه شده
شاد که میشم شاده
اگه آغوشی باشم همه همه همه همش بازه به روی اون
میدونم که میدونی چه حالی دارم

تو هنوز نمیدونی من چقدر میدونم که چه حسیه اون حس...
دلم میخواد یه عالمه سرت جیغ بکشم و بشینم آروم یه گوشه گریه کنم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد