چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

باز هم از عقده ها...

نه کسی در رویای من است نه من در رویای کسی...

مردم از بی رویایی...

چرا هیچ کسی به من نمیگوید سالها دوستت داشتم ولی هرگز نگفتم...


پی نوشت:چقدر الان که این پست رو مینویسم از خودم بدم میاد...

این پست با رنگ سفید نوشته شده... بس که ازش متنفرم و بس که حالم رو بهم میزنه دلم نمیخواست سریع خونده بشه...



نوشته شده توسط تو

نظرات 111 + ارسال نظر
علیرضا پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:22 ق.ظ

خوب ببخشید! میدونم که همه ی مشکلات با اون نسخه ای که توی لینک بود حل شد ایندفعه. ولی دفعه ی بعد باید خودتم تلاش کنی ها!

نفهمیدم...

امیر علماء پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:30 ق.ظ http://www.vlife.ir/

پست قشنگی بود ، یکی از بهترین پست هات ، به قول شاعر:

عاشقی جرم قشنگی است ، به انکار نکوش!

پس کی من مجرم میشم امیر...؟؟؟

MisspInk پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:58 ق.ظ http://www.misspink.blogfa.com

پشیمون از نگفتن

....

امنه پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:59 ق.ظ http://www.khyalekham.blogfa.com

شاید باید چشمانت را بیشتر باز کنی
به ادمها مهربانتر نگاه کن
شاید یکی هست و نمیبینیش
یکی که میتوان دوستش داشت...اگر هم نبود نا امید نشو باز هم بگرد.
از دست نده فرصت عاشقی را.
تو دوست داشته باش...میبینی که خودش از راه میرسد.

ای وای ای وای ای وای...
آمنه چی گفتی...

احمد پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:15 ق.ظ http://liberty01.blogsky.com

جسارتاً برعکس... من از آن نوشته‌ی سیاهت متنفر شدم!
نوشته‌ای را که پنهان کرده‌ای، طلب توست از این خلقت.. از صداقت درونی‌ات هیچگاه متنفر نباش.

مرسی احمد ..... مرسی....

مهشید پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:19 ب.ظ http://mahshidmohamadi.blogfa.com

امیدوارم عشق رو تجربه کنی... نه از این عشقهای دوزاری... یه عشق واقعی با همه ی غم ها و لذت هاش...

امیدوار باش...
ممنون...

یاسین پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:52 ب.ظ http://www.sooryas.logsky.com

و اینکه نه دوست داشتم و نه دوستم داشتند
همیشه برایم دوست داشتنی بوده ...
اینکه فقط مال خود خودت باشی لذتبخش است...

گاهیم آدم رو خفه میکنه این حس...

پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:55 ب.ظ http://www.blogger.com/profile/01119488737077628242

بی رویایی می کشد. اما رویا هم می کشد گاهی...
مردم از رویای بی فرجام...
چرا من را از خود راندند افرادی که دوستشان دارم و زندگی ام هستند وقتی گفتمشان...
راست میگفتم...
زندگی ام رفت... دلم مرد.

گفتمت که بدانی بعضی ها چرا نمی گویند
از مرگ می ترسند...
مثل من که از اکنونم می ترسم.

این رو فهمیدم کامل...مرسی...

فرشته پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:40 ب.ظ http://earthangel.blogfa.com

آره شاید فریادم از یه درد کهنه بود...
ای کاش اگر روزی رویایت به واقعیت تبدیل شد، طرفت همونی باشه که میخوای، ای کاش بتونی بپذیریش، چون خیلی وحشتناکه اگر نتونی ، و ببینی یکی به خاطرت تحقیر میشه و زجر میکشه !

نمیفهمم حرفات رو...
یعنی اصلا نمیتونم حسش کنم...

حسین رها پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:43 ب.ظ http://www.sabz-raha1.blogsky.com

تو حال مارو نگیر،پیش مرگی پیشکش!

چشم...

منتظر پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:33 ب.ظ http://www.2561367.blogfa.com

ما قراره واسه حسین زن بگیریم می خوای واسه تو هم آستین بالا بزنیم
ایضا / خجالت نکش
بگو
دختر خوب سراغ دارم

اوهوم...میخوام منتظر...
به جای اینکه هی بیای بگی خستمون هستی یه آستینی واسمون بالا بزن...

کولی پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:15 ب.ظ

اینها فقط تو کتاب داستان ان یا یه تیکه بی معنی از یه دیالوگ یه فیلم بی معنی !‌ در حقیقت یا واقعیت هم هست همچین چیزی؟!

هست...هست...هست...

ساسان پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:54 ب.ظ http://behesht.persianblog.ir/

سلام تو عزیز.
خیلی وقته میخونمت(تون) ولی تو سکوت!
از این به بعد کامنت میذارم.
از کوریون خبر نداری؟

همین که میخونی خوبه...حتی خاموش..مرسی که نظر میزاری...
به دنبالشم...شاید بیابمش...تمام سعیم رو دارم میکنم...

عروسک سخنگو پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:23 ب.ظ http://kafefenjoon.blogfa.com

شاید بعدا یکی بهت بگه اینو

شاید....

منتظر پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:02 ب.ظ http://www.2561367.blogfa.com

حالا شرایطش چی باشه ؟
دختره رو می گم /

چه شکلی باشه /
سطح تحصیلاتش / وبقیه ی چیزا ..............

:)

فرناز پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:42 ب.ظ http://charkhrisak.blogfa.com

چون هنوز کسی تو و روحت رو نشناخته !
گله نکن ...

باشه باور میکنم و گله هم نمیکنم....

من پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:45 ب.ظ http://einrejim.blogfa.com

بابا با خودت روراس باش. نیاز به دوس داشتن و دوس داشته شدن از غذا هم حیاتی تره

رو راستم دیگه...

MisspInk جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:57 ق.ظ http://www.misspink.blogfa.com

دلم گرفته...

از همه چی...

اشکال نداره...نگران نباش...تنها تو نیستی که دلت گرفته...همه دلشون گرفته...

سینا جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:08 ق.ظ http://khaaneijadid.blogspot.com/

ای بابااا
حیف نیست؟!! خیالتو به پرواز در بیار، رویاتو بساز و باور کن عزیز
:)

حیفه...اما واقعا نمیدونم چه باید کرد...

مومو جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:09 ق.ظ http://mo-mo.blogsky.com

دیر بگه این حرفو عیبی نداره...بگه و بعدش پشیمون شه....
دل رو چی کار باید کرد؟

اصلا راجع به بعدش هیچی نمیدونم...بزار اول بگه...

pastel جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:08 ق.ظ http://hb-20.blogfa.com

رویاهارو باور کن...
تا اینقدر کم رنگ و محو نشن!

میگم رویا ندارم...چی رو باید باور کرد وقتی وجود نداره...؟؟؟

علیرضا جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:41 ق.ظ

چرا نفهمیدی؟ من اعتراف کردم که خیلی سطحی نگر هستم که فکر کردم با یکی دو جمله و لینک بتونم روی احساساتت تاثیر بذارم و حالت رو خوب کنم یا حتی به فکر وادارت کنم. و ازین بابت شرمنده شدم. راستی یه سوال! اگر جوابت دوباره شرمنده ترم نکنه. آدمها توی چنین شرایطی دوست دارند چی بشنوند؟ بهترین کامنت این پست رو کی برات گذاشته؟ دیدی بعضیها توی پست بعدی بهترین کامنت پست قبل رو هم انتخاب میکنن. توی پست بعدی بنویسش.

مرسی علیرضا...واقعا ممنون که واست مهمه...
دوست میداریمتان...

علیرضا جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:51 ق.ظ http://www.abaptiston.blogsky.com/

آن دو تایی که گفتی که همان معنای [گل] هـ ! مگه نگفتی گل مل دوست نداری؟ شاید هم «من» گفته بود. الان قاتی کردم.

نه معنی گل نبود...
معنیش این بود که به شدت درک کردن...به شدت...

امیر علماء جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:44 ق.ظ http://www.vlife.ir/

زمانی که طاقت شکنجه هاش رو داشته باشی!

به نظرت شکنجه هاش یه ذره شیرین نیست...؟

منتظر جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:50 ق.ظ http://www.2561367.blogfa.com

مگه باهات شوخی دارم / واسم شکلک می ذاری

:)


میام می کشمت بچه
منو سر کار می ذاری
به اون دخترایی که قول تو رو بهشون دادم چی بگم


هه هه

...:)

آسپرین جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:31 ق.ظ http://asperin2.blogfa.com/

سفید سفید مثل یک صبح برفی تو ارتفاعات ماچاپیچو!
فشار هوا اونجا هم حال آدم رو به هم میزنه!
.
.
.خطوط سفید را دنبال کن!

حال آدم رو بهم میزنه...

▼بی صدا▼ جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:57 ق.ظ

خیلی حرف ها تو دل می مونه....
خیلی حر ف ها کاش گفته می شد، خیلی حرف ها کاش گفته نمی شد....

خیلی دلم میخواد بشونم...خیلی...

عروسک سخنگو جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:10 ق.ظ http://kafefenjoon.blogfa.com

...

ریحانه جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:20 ق.ظ http://razeshabnam.blogfa.com/

اگه کسی مدام زیر گوشت بگه که دوست داره
دیگه دوست داشتن طمع دوست داشتن رو نمی ده
گاهی یه لبخند می تونه باشه
گاهی یه اشک

هرگز نگفتم مدام بگه...اصلا همین که بفهمم کافیه...حتی اگه نگه....

caffè nero جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:28 ق.ظ http://eternal.blogsky.com

احتمالا تقصیر خودته

احتمالا...

حذف شده جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:39 ق.ظ http://www.sweetdie.blogfa.com

اینم با رنگ سفید بنویس . .. ازشم متنفر باش .... حالتم بهم بزنه . .. .
ولی باز هم عقده هات . . .. . . ... .

باز هم عقده هام... :(

زئوس جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:25 ب.ظ http://www.aiolos.blogfa.com/

دوران طلایی وجود ندارد:دوران کودکی،نادانی،
به محض اینکه می دانیم که می میریم کودکی تمام شده است


آپ شد

کرم های خیال

....!
میام حتما...

باران جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:45 ب.ظ http://the-rain.blogsky.com

اگه نمی خوای یا نمی تونی
مطمئنی اگه اون خواست بگه سرکوب نمی شه؟
من فکر می کنم حتماً کسی هست
شاید نمی تونه
شاید جرات نداره
...

شاید جرات نداره...

شیرین ... جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:48 ب.ظ http://baadbood.blogfa.com/

این حرف ها را

سفید می نویسند

سفید می گویند

سخت است، سفید خواندنش !

همین سخت خوندش رو ترجیح میدم...

من او را دوست داشتم جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:41 ب.ظ http://wild-oriental.blogsky.com

من واقعا سوال دارم. یعنی اینکه بری به کسی بگی سالها دوستت داشتم ولی هرگز نگفتم خوبه؟ یعنی خوشحال میشه؟
آخه من این کار رو کردم، بعد از چهار سال البته، بعدش الان نمی دونم اون طرف چه حسی داره یا خودم باید چی کار کنم یا کلا چی به چیه؟
کـــمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــک!

برو توی چشاش زل بزن بگو چه حسی داری....؟؟؟

پیمان به تو جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:00 ب.ظ http://payan-rah.blogfa.com

نه رویاها ما را بس است ــ رویایی آکنده از تصاویر شکسته ــ
نه هذیان و رسالت کف آلودش
نه عشق با دندان‌ها و چنگال‌هایش.
« اکتاویو پاز»

چه بگویم پیمان.....!!!!

... جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:06 ب.ظ http://FREEDOMCALL.BLOGFA.COM

رویا وجود ندارد
پس داشته باشش

دلم میخواد داشته باشمش...خیلی...

حسام جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:15 ب.ظ http://www.notefalse.blogfa.com

بنویسین دیگه.../

باشه حسام جان....چشم مینویسیم....

پسری که میخواد دختر باشه جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:13 ب.ظ

تصادف کردم...شرمنده آدم بد قولی نیستم...
الان دلم تو کافه هستش!
در ضمن ساعت 12اون شب هیچ پیغامی نداشتما!!

پسر اشتباه کردی...
امروز نبوده هفته دیگه هست...

فاطمه جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:19 ب.ظ http://www. theater-caterpillar.blogfa.com

خیلی خوشحال شدم اومدی وبلاگم
... مرسی .
خیلی هم حال کردم

بازم میام که بیشتر ذوق کنی... :)

wrong جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:46 ب.ظ http://wrong.blogsky.com

عیبی نداره !
منم مثل تو ام ٬
خیلی ها هم مثل من اند

میدونم...مرسی که میگید و میفهمم که تنها من اینجوری نیستم...

پری زهرا جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:53 ب.ظ http://www.inasheghaneha.persianblog.ir

فقط یک سکوت تلخ...

مرسی از سکوتت...مرسی که میفهمید...

قو جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:58 ب.ظ

...

.!

صخره بلند جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:22 ب.ظ http://lalehshahri.blogfa.com/

ما سر کاریم دیگه.
به به عجب لباس قشنگی چه بهت میاد ها.!!!!!!!!!!!

یعنی چی سر کارین...؟؟؟؟

کافر مسلمان جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:41 ب.ظ http://www.kafaremosalman.blogfa.com

الان چی...
دورو برتو خوب نگاه کن...
چند نفر رو می بینی که...
بی حس هستند...؟
چند نفر که...
یک جای زندگی...
از آن جا مانده اند...؟
چند نفر رو می بینی که...
باطل شده اند...؟

من فقط راجع به خودم میدونم...با آدما چندان رابطه ای ندارم...من باطل شدم...

حسین رها جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:09 ب.ظ http://Www.sabz-raha1.blogsky.com

فقط خواستم کامنتات 100 و رد کنه!

حسین دیوانه مایی دیگه...چی کارت کنیم.... :)

ثنائی فر جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:00 ب.ظ http://www.sanae.blogfa.com

سلام
نه نگران نباش مشکلی برات پیش نمیاد می فهمم چی میگی حال جدیدی داشتی ؟
سعی کن تمرکزت رو بیشتر کنی

تمرکز ندارم...

صخره بلند جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:55 ب.ظ http://lalehshahri.blogfa.com/

هیچی .راستش فکر کردم که....بی خیال بابا...
عقده هاتو نگفتی من میگم:
چرا باید در حالی که برادرم دلش برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده، خودرا در پیله‌ای از «خوشبختی و شادی امید» بی‌اساس خفه کنیم؟
چرا نباید بگوییم که در مملکت ماهستند بچه‌هایی که رنگ گوشت و حتی پنیر را ماه‌ به ماه و سال به سال نمی بینند؟
چرا باید انسانهای شسته‌ورفته و بی‌لک‌و‌پیس و بی‌سر‌وصدا و مطیع باشیم؟!
چرا می‌گوییم دروغگویی بد است؟
چرا می‌گوییم دزدی بد است؟
چرا می‌گوییم اطاعت از پدر و مادر پسندیده است؟
چرا نمی گوییم ریشه‌های پیدایش و رواج و رشد دروغگویی و دزدی را؟؟!!
چرا باید راستگو باشیم؟؟!! در حالی که زمان، زمانی است که چشم چپ به چشم راست دروغ می‌گوید و برادر از برادر در شک است و اگر راست آن‌چه را در دل دارد بر زبان بیاورد، چه بسا که بعضی از دردسر‌ها رهایی نخواهد داشت.
آیا اطاعت از رهبران نفس‌پرست و خود کامه که هدفشان فقط راحت زیستن و هرچه بیش‌تر بی‌دردسر روزگار گذراندن و تکیه بر جایگاه خدایگانیست، کار پسندیده‌ای است؟
چرا دستگیری از بینوایان را تبلیغ می‌کنیم و هرگز نمی‌گوییم که چگونه آن یکی «بینوا» شد و این یکی «توانگر» که سینه جلو دهد و سهم بسیار ناچیزی از ثروت خود را به آن بابای بینوا یدهد و منت سرش بگذارد که آری من مردی خیر و نیکوکارم و همیشه از آدم‌های بی‌چاره و بدبختی مثل تو دستگیری می‌کنم، البته این هم محض رضای خداست والا تو خودت آدم نیستی.
پدری که همه‌ی درآمد خانواده را صرف عیاشی و خوشگذرانی می کند،چراجوان ملزم است مطیع و راستگو و بی‌سروصدا باشد .
چرا باید مبلغ «محبت و نوع‌دوستی و قناعت» بود ؟
بایدبه هر آن‌چه و هرکه ضد بشری و غیر انسانی و سد راه تکامل جامعه است کینه ورزیم.
تبلیغ اطاعت و نوع‌دوستی صرف، از جانب کسانی که کفه‌ی سنگین ترازو مال آن‌هاست، البته غیرمنتظره نیست اما برای صاحبان کفه‌ی سبک ترازو هم ارزشی ندارد.
تا بعد ...
یا حق...

گفتم فقط رنگش سفیده...

pastel جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:32 ب.ظ http://hb-20.blogfa.com

سلام...
خواهش، دشمنتون شرمنده ، این حرفا چیه!
با اینکه باز فرقی نمی کرد ولی گفتم اطلاع بدم که نمی تونم بیام"
بازم ممنون از دعوتتون
شما دیگه برا ما تعریف میکنید...
خوش بگذره"

مهمه...بودنت مهمه و نبودنت ناراحتمون میکنه پاستل...جدی میگم...

صخره بلند شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:59 ق.ظ http://lalehshahri.blogfa.com/

بابا غصه نخور بالا خره یه نفر بهت میگه. تازه من فکر میکنم خیلی شانس اوردی داداش خوبم.(قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار اید)چشم دفعه دیگه خبرت میکنم.میای؟!(اون عکسه)

مرسی....
راجع به دفعه بعد نمیدونم یعنی چی...
((من)) براتون کامنت گذاشته بوده...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد