چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

باز هم از عقده ها...

نه کسی در رویای من است نه من در رویای کسی...

مردم از بی رویایی...

چرا هیچ کسی به من نمیگوید سالها دوستت داشتم ولی هرگز نگفتم...


پی نوشت:چقدر الان که این پست رو مینویسم از خودم بدم میاد...

این پست با رنگ سفید نوشته شده... بس که ازش متنفرم و بس که حالم رو بهم میزنه دلم نمیخواست سریع خونده بشه...



نوشته شده توسط تو

نظرات 111 + ارسال نظر
نئو شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:26 ق.ظ http://cruel-life.blogsky.com/

ببین آدرست رو بده امشب بیام تو رویات تا انقدر ناناحن نباشی......
هی میگم من یکی رو دوست دارم نمیدونم کیه...نگو اینجاست...پیدات کردم.....بخند دیگه

:)

pastel شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:58 ق.ظ http://hb-20.blogfa.com

یه موقع فک نکنی ناراحت شدم ...
منظورم این نبود که وجودم( بودن و نبودنم ) برا شما فرقی نداره ! نه!
می خواستم بگم که در هر صورت من باز نمی تونستم بیام
بازم تشکرات فراوان"

چرا نمیتونی بیای...؟؟؟

سیب شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:31 ب.ظ http://sibeleila.persianblog.ir/

نکنه مغروری؟

نمیدونم...شایدم باشم...

دیوانه شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:52 ب.ظ http://diivanekhane.blogsky.com

چیزی که خواستید نیاز به بحث دارد هر موقع حال چت کردن داشتی خبر کن در مورد خواسته ات بحث کنیم . فکر نکنم اینجا بتوان کامل توضیح داد

ببخشید من حوصله جت ندارم...اگه قرار جمعه رو تشریف بیارید میتونیم با هم صحبت کنیم...اتفاقا دوست دارم توضیحاتتون رو بشنوم...

سارا شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:06 ب.ظ http://mikhahamtanhabasham.blogsky.com

ای ول.........
خیلی عالی گفتی....

این ای ول داشت...؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
مگه خاطره گفتم...؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

سسک شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:30 ب.ظ http://rospigarihaye2ghedis.blogfa.com/

سریع نخواندم
خط به خط
حرف به حرف مزه اش کردم و طعم تلخش را چشیدم
من طرف مقابل ایستاده ام اما احساست را می فهمم
سریع نمی خوانم ، آرام هضمش میکنم ، هر چند برای هیچ کس قابل هضم نیست

+چرا معمولا زندگیمونو تباه می کنیم؟؟؟؟:(

چقدر دوست داشتم این کامنت رو...
چقدر بهم چسبید...
مرسی سسک عزیز...
+نمیدونم...

شبیه من تنها ... ؟ شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:03 ب.ظ http://as-me-alone.blogfa.com

حتی اگه مشکی هم بنویسیش فرقی نمی کنه آخه این حقیقت وجود داره ....

اگه سیاه مینوشتمش حالم بدتر میشد...دلم میخواست فک کنم این حقیقت مبهمه...

دیوانه شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:53 ب.ظ http://divanekhane.blogsky.com

قرار جمعه ؟

میام بهت میگم...

فالش شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:49 ب.ظ http://Falsch.blogfa.com

به خداوندی خدا سوگند
بروزم

باشه باشه...اومدم به ابوالفرض اومدم... :))

علیرضا (‌دلقک ) یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:35 ب.ظ http://www.clllown.blogfa.com

هیچ نمی گویم....هیچ....که پر از هیچم..../

اه...گندمون بزنن...

شازده کوچولو دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:30 ب.ظ http://lepetitprince.blogsky.com/

پیش از آنکه به تنهایی خود پناه برم٬ از دیگران شکوه آغاز میکنم. فریاد میکشم که ترکم گفتند...
چرا از خود نمیپرسم کسی را دارم که احساسم را٬‌اندیشه و رویایم٬‌زندگیم را با او قسمت کنم؟!
آغاز جداسری شاید از دیگران نبود!

شاید هم بود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد