بعضی از روزهات رو به کمک روزهای من بفرست بعضی از روزهای من به شدت تاریک میشن. این طوری حداقل روز هردوتامون گرگ و میش میشه.
کمترین مزیتش اینه که روزهامون شبیه هم میشه و این باعث میشه فاصله های بینمون کمتر بشه...
نوشته شده توسط تو
اگه بین انتخاب دو تا آدم گیر کردین که یکیشون از اونایی بود که دغدغه های زندگیش فقط و فقط وفقط مارک لباسش و هیکلش و رنگ موهاشو مدل موش و رنگ لاکش و این چیزاست و یکی دیگشون دغدغه های زندگیش فقط و فقط و فقط باز کردن گره های روحیش هست با هیچ کدومشون همراه نشین. حتی اگه قراره باهاشون تا سر کوچه برین...
نوشته شده توسط تو
این روزها خدای من رنگ دیگریست...
اگه فک میکنید خیلی همدردی و همدلی بلدید اول با خودتون همدردی و همدلی کنید...
نوشته شده توسط تو
یکی میاد تو رو خراب میکنه، یکی میاد تو رو نابود میکنه، یکی میاد تو رو بسازه وسط کار حوصلش سر میره ول میکنه میره، بعد دقیقاً وقتی که یکی هست که نمیخواد خودش مستقیماً بسازتت بلکه فقط میخواد بهت کمک کنه که خودت خودت رو بسازی، سرش فریاد میزنی که برو ولم کن حوصله ندارم...
نوشته شده توسط تو
همونجور که ریختن خون یه آدم سخته و کار هر کسی نیست باید ریختن اشک آدما هم سخت باشه و برای هر کسی کار راحتی نباشه...
نوشته شده توسط تو
کاش الان اینجا بودی و من توی بقلت زار زار گریه میکردم...
نوشته شده توسط تو
یادت هست من در تاریکی غوطه ور بودم و تو پشت هم نورها را قُلُپ قُلُپ مینوشیدی و مرا تحقیر میکردی...؟
نوشته شده توسط تو
چند روز قبل یه پست گذاشتم اعتراف کرده بودم که من همیشه میرفتم چون میترسیدم.
الان دلم میخواد بگم: حالا اما دیگه وقت موندنه...
نوشته شده توسط تو
بعضی حرفا رو باید بزاری وقتی خوب دم کشید بزنی. اینجوری بیشتر به طرف مقابلت میچسبه...
نوشته شده توسط تو
کسی روی خواب های من راه رفته. خوابهایم له و لورده شدن...
نوشته شده توسط تو
بختک دیشب بهم گفت دیگه کار زمونه بر عکس شده. به جایی اینکه من بیفتم روت همش تو میفتی روی من...
نوشته شده توسط تو